backlash

/ˈbæklæʃ//ˈbæklæʃ/

معنی: واکنش شدید، پس زنی، عکس العمل سیاسی، پس زدن
معانی دیگر: جهش به عقب، پس زنش، پس ضربه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an abrupt and sometimes violent motion or movement backward.
مشابه: kick, kickback

(2) تعریف: a strong reaction against some prior development, esp. political or social change.

- Passage of the new law produced a backlash of anger and protest.
[ترجمه گوگل] تصویب قانون جدید با واکنش خشم و اعتراض همراه بود
[ترجمه ترگمان] تصویب قانون جدید باعث واکنش شدید به خشم و اعتراض شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: backlashes, backlashing, backlashed
• : تعریف: to produce a backlash.
مشابه: kick

جمله های نمونه

1. a backlash against government interference in commerce
واکنش شدید برعلیه دخالت دولت در تجارت

2. The 1970s saw the first backlash against the emerging women's movement.
[ترجمه گوگل]دهه 1970 شاهد اولین واکنش منفی علیه جنبش زنان در حال ظهور بود
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۷۰ اولین واکنش شدید علیه جنبش زنان در حال ظهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such a decision may provoke a backlash from their supporters.
[ترجمه گوگل]چنین تصمیمی ممکن است با واکنش حامیان آنها مواجه شود
[ترجمه ترگمان]چنین تصمیمی ممکن است باعث ایجاد واکنش شدید از سوی حامیان آن ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He also warned of a possible anti-Western backlash.
[ترجمه گوگل]او همچنین نسبت به واکنش احتمالی ضدغربی هشدار داد
[ترجمه ترگمان]او همچنین نسبت به واکنش شدید ضد غربی هشدار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government is facing an angry backlash from voters over the new tax.
[ترجمه گوگل]دولت با واکنش خشمگین رای دهندگان به دلیل مالیات جدید مواجه است
[ترجمه ترگمان]دولت با واکنش شدید رای دهندگان نسبت به مالیات جدید مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They face a backlash from shareholders.
[ترجمه گوگل]آنها با واکنش سهامداران مواجه هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با واکنش سهامداران مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The backlash within the majority population took a different path.
[ترجمه گوگل]واکنش در میان اکثریت جمعیت مسیر دیگری را در پیش گرفت
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید در میان اکثریت مردم مسیر دیگری را به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But a press backlash did get into gear, leaving a handful of diehard music writers to fight a bitter battle.
[ترجمه گوگل]اما واکنش‌های شدید مطبوعاتی شروع شد و تعداد انگشت شماری از نویسندگان سرسخت موسیقی را مجبور به مبارزه با یک نبرد تلخ کرد
[ترجمه ترگمان]اما واکنش شدید مطبوعات باعث شد که یک مشت از نویسندگان سرسخت موسیقی برای مبارزه با یک نبرد تلخ باقی بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The backlash is awaited with interest by everyone, even those with only a passing interest in the music scene.
[ترجمه گوگل]همه، حتی آنهایی که فقط علاقه گذرا به صحنه موسیقی دارند، با علاقه منتظر واکنش هستند
[ترجمه ترگمان]همه افراد، حتی آن هایی که تنها علاقه گذرایی به صحنه موسیقی دارند، در انتظار واکنش شدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the potential for a public backlash is there.
[ترجمه گوگل]اما پتانسیل واکنش عمومی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما پتانسیل یک واکنش شدید عمومی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The predicted backlash from true-blue supporters has never materialised.
[ترجمه گوگل]واکنش پیش‌بینی‌شده حامیان آبی واقعی هرگز محقق نشد
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید پیش بینی شده حامیان واقعی آبی هرگز عملی نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In partial deference to that pOtential backlash, current incumbents did not actively seek committee endorsement.
[ترجمه گوگل]در احترام نسبی به آن واکنش بالقوه، مدیران فعلی فعالانه به دنبال تأیید کمیته نبودند
[ترجمه ترگمان]در احترام نسبی به این واکنش شدید، متصدیان فعلی به طور فعال به دنبال تایید کمیته نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But it was not long before a backlash began.
[ترجمه گوگل]اما طولی نکشید که واکنش‌ها آغاز شد
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن پس از یک پس از دیگری، پس از آنکه پس از دیگری شروع به سخن کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The campaign in the popular press mobilised a backlash against the very idea of the welfare state itself.
[ترجمه گوگل]کمپین مطبوعاتی مردمی واکنشی را علیه ایده خود دولت رفاه بسیج کرد
[ترجمه ترگمان]این کمپین در مطبوعات عمومی، واکنش شدیدی را علیه ایده خود وضعیت رفاهی بسیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The backlash to the anti-diet movement was driven by an epidemic of thinking disorders among obesity researchers.
[ترجمه گوگل]واکنش شدید به جنبش ضد رژیم غذایی ناشی از اپیدمی اختلالات فکری در میان محققان چاقی بود
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید به جنبش ضد رژیم ناشی از یک بیماری همه گیر در بین پژوهشگران چاقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واکنش شدید (اسم)
backlash

پس زنی (اسم)
recess, backlash, ejection, rebuttal, repercussion, repulse, backstroke, kick, translocation

عکس العمل سیاسی (اسم)
backlash

پس زدن (فعل)
backlash, recoil, eject, kickback, rebut, draw back, rebound, set back, hang off, push back

تخصصی

[برق و الکترونیک] پس افت اختلاف بین مقادیر به دست آمده برای یک پارامتر هنگامی که عقربه ی کنترل در دو جهت مخالف روی مقدار نشان داده شده تنظیم می شود.
[ریاضیات] گشادی، لقی، جای بازی، لقی
[نفت] جای بازی
[برق و الکترونیک] لقی، دنده بدون اثر

انگلیسی به انگلیسی

• rebound, recoiling; sudden backward movement or reaction
a backlash is a sudden, strong reaction against a tendency or development in society or politics.

پیشنهاد کاربران

ترجمه ی تمام دوستان درست بود.
برای learner ها مینویسم ، اگر اخبار جهان را گوش کنید، این backlash خیلی بگوشتان می آید. ترجمه ی همه دوستان درست بود و من اصلا نمی توانم معادلی کوتاه به زبان مقدس پارسی خودمان ، برایش پیدا کنم. ولی برای اینکه برای learner ها جا بیافتد ، یک عکس ضمیمه کردم از کانال خبری CNN , نوشته :
...
[مشاهده متن کامل]

Backlash in Pencilvania over antiProtorico remarks
یعنی موج واکنش منفی و انتقاد تند برای اظهارات ضد اهالی پروتوریکو در پنسیلوانیا
خوب داستان از این قرار است که در دهه شصت میلادی و اوج جنگ ویتنام ، ارتش ایالات متحده سرباز کم آورد و کسی نمی رفت بجنگد. این جزیره ی پروتوریکو ، که در مثلث برمودا نزدیک به کوبا قرار دارد ، مردمی فقیر و بدبخت داشت که مثل همه ی مردم دنیا عاشق آمریکا بودند و شبها خواب گرین کارت آمریکا را می دیدند و فکر می کردند تو آمریکا فیل هوا می کنند. ( دیده ام اغلب ایرانی ها هم همینطور فکر می کنند ) بنابراین وقتی دولت کندی پیشنهاد کرد جزو ایالات متحده آمریکا شوند ، خیلی خوشحال شدند و فوری قبول کردند. غاقل از اینکه غربی جماعت دلش برای کسی نسوخته . . . وقتی جزو آمریکا شدند و آمریکایی شدند ، آنوقت تمام جوانهایشان را به سربازی بردند و در جنگ ویتنام شدند گوشت جلوی توپ. پروتوریکویی ها تازه فهمیدند چه کلاه گشادی سرشان رفته و شدند دشمن شماره یک آمریکایی ها . داستان این دشمنی و پدر کشته گی را در فیلم مشهور ( داستان وست ساید ) هم می بینید .
این بود داستان دشمنی بسیار عمیق میان پروتوریکویی ها و سایر اهالی ایالات متحده . برای همین چند وقت به چند وقت دولتمردی پیدا می شود د ناسزا به آنها می گوید و آنها هم سر به شورش های کوچک می گذارند.
حالا ، که داستان را کامل برایتان توضیح دادم ، یک نفر زحمت بکشد این زیر نویس شیکه ی خبری CNN را یک ترجمه خوب بنویسد.

backlash
"واکنش شدید" / واکنش قوی و منفی به چیزی که اغلب از سوی گروه بزرگی از افراد صورت می گیرد.
یک پاسخ قوی به یک تغییر، اقدام یا تصمیم که به شکلی منفی درک شده است.
یک واکنش منفی قوی به تصمیمات اجتماعی، سیاسی یا گروهی
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The policy change led to a significant backlash from the public.
There was a backlash against the new regulations imposed by the company.
The politician faced backlash after making controversial comments.

واکنش منفی یا انتقاد از کسی، موج انتقادات علیه ( جنبشهای اجتماعی )
پیچ خوردن نخ ماهیگیری
با سلام
خیر جناب استاد. بنده چه جنگی با شما داشته باشم دوست عزیز؟ لغاتی که من براشون نظر میذارم، به صورت رندومی هستند و از اونجایی که شما هم در خیلی کلمات نظر داشتید، دیدگاه موازی ایجاد شده. همین دیروز شما 18 مورد دیدگاه موازی داشتید با بنده! پس بنده هم باید بیام همچین چیزی به شما بگم؟ البته من سایر کلمات را هم نگاه کردم. ظاهرا شما خواستید که در همه جا ، بالاترین نظر باشید و به همین خاطر در یکسری از لغات، حتی تا سه بار نظر برای یک کلمه گذاشتید که این روش، روش حرفه ای نیست. اما بطور کلی، این دیدگاه موازی بازهم ، هم برای شما و هم برای بنده پیش خواهد آمد. چون تعداد لغات ورودیمون زیاده و گاهی بصورت "تصادفی" مشترک میشه. نه اینکه بنده از فردا برم بگردم ببینم شما چه لغاتی رو گذاشتید که من هم همون رو بذارم. این کار فایده ای نداره.
...
[مشاهده متن کامل]

موفق و موید باشید

با سلام جناب استاد شما تصمیم به جنگ دارین من ادعایی ندارم و شاگردی بیش نیستم ولی برداشتین فقط روی نظرات بنده نظر گذاشتین . لطفا نیرو و قوت خود را نگه دارین لازمتون میشه
عکس العمل معاکس، پس زمینه
مثال: The controversial decision led to a backlash from the public.
تصمیم مورد اختلاف، منجر به واکنش معاکس مردم شد.
reaction, counteraction, recoil, repercussion, resistance, response, retaliationواکنش، عکس العمل. انفعال، عکس العمل، انعکاس، واکنشی، علوم مهندسی: عکس العمل، معماری: واکنش، شیمی: واکنش، روانشناسی: واکنش،
...
[مشاهده متن کامل]
بازرگانی: عکس العمل، ورزش: پرتو، علوم هوایی: عکس العمل. برگشت، پس زنی، لگد زدن تفنگ، عقب نشینی کردن توپ، بحال خود برگشتن، بحال نخستین برگشتن، پس زدن، عود کردن، پس نشستن، فنری بودن، ( با on و ) upon واکنش داشتن بر، علوم مهندسی: پی نشینی، علوم نظامی: دفع ضربت تیراندازی

ضربه ی معکوس
ضربه ی معکوس زدن
In the 1880s there was a bit of a backlash againt doctors
در دهه ۱۸۸۰ واکنش شدیدی علیه پزشکان وجود داشت
درماشین ) پس زنی، پس زدن، عکس العمل سیاسی، واکنش شدید، ورزش: پیچ خوردن نخ ماهیگیری، علوم هوایی: خلاصی در اثر اتصال شل و یا سائیدگی قطعات در هر مکانیزمی
واکنش منفی، واکنش شدید، واکنش متقابل
واکنش یا عکس العمل شدید . n
واکنش یا عکس العمل شدید نشان دادن . v
( مخصوصا علیه یک حرکت سیاسی و اجتماعی )
مثلا اگه رئیس جمهور بعدی آمریکا یک جمهوری خواه باشه ، طرفداران دموکرات علیه جمهوری خواه ها backlash میکنن
a strong negative reaction by a large number of people, especially to a social or political development
واکنش یا عکس العمل منفی شدید تعداد زیادی از مردم، بویژه به یک موضوع اجتماعی یا سیاسی
"a public backlash against racism"
...
[مشاهده متن کامل]

The mayor foresaw no political backlash against his proposal.
the 60s backlash against bourgeois materialism
the backlash against feminism

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/backlash
backlash ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: واپس زنی
تعریف: هرنوع واکنش علیه جنبش زنان و دستاوردهای آن در حوزه های فرهنگ عمومی، سیاست، کار، حق زادآوری و نیز پیشرفت های زنان در حوزۀ دانشگاهی و فعالیت های زیست محیطی و صلح
واکنش منفی - بازتاب منفی - واکنش سوء - انعکاس منفی
E. g. Her career and reputation never recovered from the backlash, and she was subsequently blacklisted by Hollywood
پس زدگی
واکنش شدید. عکس العمل سیاسی
واپس زنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس