backhand

/ˈbækˌhænd//ˈbækhænd/

معنی: ضربه باپشت دست، پشت دستی یا ضربه با پشت راکت، زشت، ناهنجار، با پشت دست ضربه زدن، با پشت راکت ضربت وارد کردن
معانی دیگر: (در نوشتن انگلیسی) خطی که حروف آن به عقب (به سوی چپ) مایل شده اند، (در تنیس و پینگ پنگ و غیره) با پشت راکت (و غیره) توپ را زدن، پشت دستی یا ضربه با پشت راکت دربازی تنیس و غیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a forward movement made with the back of the hand outward, as in a slap or a stroke with a tennis racket.

- He needs work on his backhand.
[ترجمه گوگل] او نیاز به کار دارد
[ترجمه ترگمان] اون به کار پشت سرش نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: handwriting that slants to the left.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or in the manner of a backhand.

- The point was won with a backhand shot.
[ترجمه گوگل] این امتیاز با یک شوت بک هند به دست آمد
[ترجمه ترگمان] این نکته با یک تیر backhand به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: with or in the manner of a backhand.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: backhands, backhanding, backhanded
• : تعریف: to strike or accomplish with a backhand.

جمله های نمونه

1. The opponent was wrong-footed by his passing backhand.
[ترجمه گوگل]حریف با بک هند پاس او اشتباه پا شد
[ترجمه ترگمان]حریف هنگام برخورد با پشت سرش اشتباه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That wonderful backhand slice of Ben's sends the ball where his opponent just can't reach it.
[ترجمه گوگل]آن برش بک هند فوق العاده از بن، توپ را به جایی می فرستد که حریفش نمی تواند به آن برسد
[ترجمه ترگمان]آن تکه backhand عجیب و غریب بن (بن)توپ را به جایی می فرستد که حریف نتواند به آن برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Williams took the set with a stunning backhand volley down the line.
[ترجمه گوگل]ویلیامز ست را با یک بک هند والی خیره کننده روی خط برد
[ترجمه ترگمان]ویلیامز با شلیک خیره کننده ای از خط، این مجموعه را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That was a marvellous backhand volley.
[ترجمه گوگل]این یک والی بک هند شگفت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]این یک رگبار توپ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can always recognize her backhand.
[ترجمه گوگل]من همیشه می توانم بک هند او را تشخیص دهم
[ترجمه ترگمان]من همیشه می تونم backhand رو تشخیص بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He played some powerful backhand strokes throughout the game.
[ترجمه گوگل]او در طول بازی چند ضربه بک هند قدرتمند انجام داد
[ترجمه ترگمان]او در طول بازی چند ضربه قدرتمند نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You need to follow through more on your backhand.
[ترجمه گوگل]شما باید بیشتر در بک هند خود دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید بیشتر از پشت سرت ضربه بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What a wonderful backhand return!
[ترجمه گوگل]چه بازگشت بک هند شگفت انگیزی!
[ترجمه ترگمان]چه ضربه محکمی بر سرت زد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Serve to his backhand.
[ترجمه گوگل]خدمت به بک هند او
[ترجمه ترگمان]این کار را با backhand انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He played a backhand volley.
[ترجمه گوگل]او یک بک هند والی بازی کرد
[ترجمه ترگمان]اون با یه رگبار بسته بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has a good backhand .
[ترجمه گوگل]او بک هند خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]سرش ضربه خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She practised her backhand.
[ترجمه گوگل]او بک هند خود را تمرین کرد
[ترجمه ترگمان]او سرش را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Borg himself revolutionised the game with his two-handed backhand and top spin from either side.
[ترجمه گوگل]خود بورگ با بک هند دو دستی و چرخش بالای خود از هر طرف انقلابی در بازی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]فرمان روا بورگ هم خودش بازی رو با دو دست داد و چرخش رو از دو طرف انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The contemporary rap on Rosewall's backhand is that it was a slice, lacking the dipping topspin of his rival Rod Laver or the penetrating flatness of Jimmy Connors' superb drive.
[ترجمه گوگل]رپ معاصر در بک هند رزوال این است که این یک برش بود، فاقد چرخش بالای رقیبش راد لیور یا صافی نافذ درایو فوق العاده جیمی کانرز
[ترجمه ترگمان]موسیقی رپ معاصر در Rosewall s این است که این قطعه برشی بود و the dipping رقیب او راد Laver یا مسطح بودن جیمی کانرز را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربه با پشت دست (اسم)
backhand

پشت دستی یا ضربه با پشت راکت (اسم)
backhand

زشت (صفت)
abhorrent, heinous, hideous, nefarious, bawdy, ugly, bad, obscene, abominable, execrable, gross, scurrilous, rude, offensive, awry, nasty, contumelious, awkward, black, unfavorable, flagrant, maladroit, backhand, ungainly, dirty, horrid, gash, unpleasant, fulsome, disgusting, invidious, ham-handed, heavy-handed, homely, ill-favored, ill-favoured, pocky, uncouth, ungraceful, unhandsome

ناهنجار (صفت)
abnormal, malformed, raucous, dissonant, rough, maladaptive, abnormous, coarse, incult, maladroit, backhand, lumpy, unkempt, scruffy, cacophonous, gruff, incondite, inelegant, uncouth, surly

با پشت دست ضربه زدن (فعل)
backhand

با پشت راکت ضربت وارد کردن (فعل)
backhand

انگلیسی به انگلیسی

• letters slanting to the left; stroke in tennis
a backhand is a shot in tennis or squash which you make with your arm across your body.

پیشنهاد کاربران

عقب نشینی - کوتاه آمدن - ترسیدن
It was
backhanded and cowardly.
( علوم ورزشی ) ضربات بک هند با پشت دست جلو زده می شود ( مانند ضربه زدن با بند انگشت )
ضربه به توپ با پشت دست در بدمینتون
پشت دستی

راکت ضربت وارد کردن

بپرس