backed

/ˈbækt//bækt/

معنی: دارای پشت، پشتی دار، پشت گرم
معانی دیگر: دارای پشتی یا تکیه گاه (معمولا در مورد صندلی و غیره)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having a back or support (often used in combination).

- a high-backed chair
[ترجمه گوگل] یک صندلی با پشت بلند
[ترجمه ترگمان] یه صندلی پشتی بلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. backed by bank melli
تضمین شده از سوی بانک ملی

2. he backed into the room
عقب عقب وارد اتاق شد.

3. he backed up his brother's statements
او اظهارات برادرش را تایید کرد.

4. she backed the car into the garage
ماشین را عقب عقب به داخل گاراژ راند.

5. traffic backed up for one kilometer
ترافیک به طول یک کیلومتر انباشته شده بود.

6. he is backed by labor unions
اتحادیه های کارگری او را پشتیبانی می کنند.

7. He slowly backed his car into the garage.
[ترجمه گوگل]او به آرامی ماشینش را به داخل گاراژ برد
[ترجمه ترگمان]به آرامی اتومبیل خود را به گاراژ برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has backed out of the contract.
[ترجمه گوگل]او از قرارداد منصرف شده است
[ترجمه ترگمان]اون از قرارداد خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company backed away from plans to cut their pay by 15%.
[ترجمه گوگل]این شرکت از برنامه های کاهش 15 درصدی حقوق خود عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت از طرح هایی برای کاهش ۱۵ درصدی حقوق خود دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She saw that he had a gun and backed away.
[ترجمه گوگل]او دید که او اسلحه دارد و عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]او دید که تفنگ دارد و عقب می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He stepped forward and she backed away in alarm.
[ترجمه گوگل]او جلو رفت و او با نگرانی عقب رفت
[ترجمه ترگمان]او قدمی به جلو برداشت و با نگرانی عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This theory needs to be backed up with solid empirical data/evidence.
[ترجمه گوگل]این نظریه نیاز به پشتیبان گیری با داده ها/شواهد تجربی محکم دارد
[ترجمه ترگمان]این نظریه باید با داده های تجربی و شواهد تجربی قوی پشتیبانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She backed out of her engagement.
[ترجمه گوگل]او از نامزدی خود عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]از نامزدی خود بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My family backed me up throughout the court case.
[ترجمه گوگل]خانواده ام در تمام مدت دادگاه از من حمایت کردند
[ترجمه ترگمان]خانواده ام در تمام مدت دادگاه از من حمایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Madonna backed out of the project after much wrangling.
[ترجمه گوگل]مدونا پس از کش و قوس های فراوان از پروژه کنار کشید
[ترجمه ترگمان]مدونا پس از مشاجره زیاد از این پروژه دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای پشت (صفت)
backed

پشتی دار (صفت)
backed

پشت گرم (صفت)
hopeful, sure, backed

انگلیسی به انگلیسی

• supported; substantiated; moved backwards
-backed is added to some nouns or adjectives to make an adjective that means supported or kept in power by that thing, group, or country.
-backed is added to some nouns or adjectives to make an adjective that describes the back of an object.

پیشنهاد کاربران

پشت کسی در آمدن
She was the target of a separate Tehran - backed assassination plot
Suffix :
این پسوند برای ساخت صفت به کار می رود و نشان دهنده ی تحت حمایت بودن ( به خصوص حمایت مالی ) می باشد. بنابراین می توان آن را اینگونه معنی کرد :
تحت حمایتِ. . .
تحت حمایت ِ مالی توسطِ. . .
...
[مشاهده متن کامل]

حمایت شده از طرفِ . . .
به عنوان مثال:
government - backed contracts
US - backed intervention

پشتوانه
همراه با، به همراه
مورد حمایت، در حمایت، حمایت شده، پشتیبانی شده، مورد پشتیبانی
تحت حمایت
adj. having a back, backing, setting, or support. often used in combination

بپرس