backbreaking


شاق، کمر شکن، کمر شکن backbreaking work کار کمر شکن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: backbreaker (n.)
• : تعریف: requiring exceptional physical effort; exhausting.
مشابه: herculean

- Digging the trench was backbreaking work.
[ترجمه گوگل] حفر سنگر کار کمرشکن بود
[ترجمه ترگمان] پیدا کردن گودال، کار طاقت فرسا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. backbreaking work
کار کمر شکن

2. this heavy workload is backbreaking
این بار سنگین کار کمرشکن است.

3. They endured hours of backbreaking work in miserable conditions.
[ترجمه گوگل]آنها ساعت ها کار کمرشکن را در شرایط اسفباری تحمل کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ساعت ها کار کمرشکن را در شرایط فلاکت باری تحمل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Digging the garden is a backbreaking job.
[ترجمه گوگل]حفر باغ یک کار کمرشکن است
[ترجمه ترگمان]حفاری در باغ کار دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is backbreaking, monotonous and requires skill.
[ترجمه گوگل]کمرشکن، یکنواخت و نیاز به مهارت دارد
[ترجمه ترگمان]این کار پرزحمت، خسته کننده و نیازمند مهارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That's backbreaking work and may be too much for us.
[ترجمه گوگل]این کار کمرشکن است و ممکن است برای ما خیلی زیاد باشد
[ترجمه ترگمان]این کار طاقت فرسا و ممکن است بیش از حد برای ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To look after these children is really a backbreaking job.
[ترجمه گوگل]مراقبت از این کودکان واقعاً یک کار کمرشکن است
[ترجمه ترگمان]مراقبت از این کودکان کار دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Buffett was horrified that he performed backbreaking work only to earn pennies an hour.
[ترجمه گوگل]بافت از این که کارهای کمرشکن را انجام می داد، فقط برای اینکه یک ساعت یک سکه به دست آورد، وحشت داشت
[ترجمه ترگمان]بافت وحشت کرده بود که کار کمرشکن را فقط برای خرد کردن یک ساعت انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Training for the University boat race must be one of the most backbreaking, brain blowing experiences in sport.
[ترجمه گوگل]تمرین برای مسابقات قایق‌رانی دانشگاه باید یکی از کمرشکن‌ترین و هیجان‌انگیزترین تجربیات در ورزش باشد
[ترجمه ترگمان]آموزش برای مسابقه قایق دانشگاه باید یکی از سخت ترین و خطرناک ترین تجربه در ورزش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The average work week was nearly eighty hours of either backbreaking labor or mind-numbing tedium.
[ترجمه گوگل]میانگین کار در هفته تقریباً هشتاد ساعت یا با درد کمر شکن یا خستگی ذهنی خسته کننده بود
[ترجمه ترگمان]متوسط کار در هفته نزدیک به هشتاد ساعت کار پرزحمت و خسته کننده بدون بی حسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Much more wheat is needed to make bread, not to mention the backbreaking task of picking up loose seeds that tumble irritatingly to the ground.
[ترجمه گوگل]گندم بسیار بیشتری برای تهیه نان مورد نیاز است، نه اینکه به وظیفه کمرشکن چیدن دانه های شل که به طرز تحریک آمیزی روی زمین می ریزند، اشاره نکنیم
[ترجمه ترگمان]بیشتر گندم برای ساختن نان مورد نیاز است، نه اشاره به کار کمرشکن برداشتن دانه هایی که به زمین می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. LOUHE, China — Xu Lindong, a poor village farmer with close-cropped hair and a fourth-grade education, knew nothing but decades of backbreaking labor.
[ترجمه گوگل]لوهه، چین - شو لیندانگ، یک کشاورز روستایی فقیر با موهای کوتاه و تحصیلات کلاس چهارم، چیزی جز دهه ها کار کمرشکن نمی دانست
[ترجمه ترگمان]LOUHE، چین - ژو Lindong، یک کشاورز روستایی فقیر با موهای کوتاه و تحصیلات کلاس چهارم، چیزی جز چند دهه کار کمرشکن ندانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• laborious, strenuous, exhausting
back-breaking work is very hard physical work.

پیشنهاد کاربران

کشنده
کمرشکن
شاق، شاقه
طاقت فرسا
همون کمر شکن تو فارسی
Backbraking life expenses
کار سنگین و سخت
تحت فشار بودن
کارِ کمر شکن ( انجام کارهای سخت )
صعب و دشوار
فرساینده

بپرس