backboard

/ˈbækˌbɒd//ˈbækbɔːd/

معنی: تخته یا صفحه پشت ر چیزی، تخته پشت قاب عکس و غیره
معانی دیگر: تخته ای که در پشت چیزی (مثلا نیمکت) قرار می گیرد، پشتی، تخته ی پشت، تخته یا صفحه ء پشت هرچیزی، تخته ء پشت قاب عکس وغیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a board at the rear of something, serving as a support.

(2) تعریف: in basketball, the board to which the basket is attached.

جمله های نمونه

1. If are behind the backboard, heals almost on the baseline.
[ترجمه گوگل]اگر پشت تخته پشتی باشید، تقریباً در خط پایه بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]اگر پشت the قرار دارید، تقریبا بر پایه اساس درمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She wore a rigid metal backboard under the back lacing, this was held close to her neck by a wide German silver collar, that had a chain permanently attached.
[ترجمه گوگل]او یک تخته پشتی فلزی سفت و سخت در زیر بند پشتی می پوشید، این تخته را با یک یقه نقره ای آلمانی پهن که یک زنجیر به طور دائم به آن متصل بود، به گردن او نزدیک می کرد
[ترجمه ترگمان]یک تخته سنگی سفت و سفت و سفت و محکم به پشت گردن آویخته بود که یقه آن را با یک قلاده پهن آلمانی که به طور مداوم به هم وصل کرده بودند بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ball glanced off the backboard.
[ترجمه گوگل]توپ نگاهی به تخته پشتی انداخت
[ترجمه ترگمان]توپ به پشت تخته نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He banked the shot off the backboard.
[ترجمه گوگل]او ضربه را از روی تخته پشتی جمع کرد
[ترجمه ترگمان]او تیر را از روی تخته کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ball rebounded from the backboard.
[ترجمه گوگل]توپ از تخته عقب برگشت
[ترجمه ترگمان]توپ از روی تخته به عقب پرت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A miss off the backboard then followed an awkward - looking jump shot.
[ترجمه گوگل]یک ضربه از پشت تخته پس از آن یک شوت پرش ناجور به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]یک تابلوی روی تخته، بعد یک پرش عجیب و غریب را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That air ball went no where near the backboard.
[ترجمه گوگل]آن توپ هوا هیچ جایی نزدیک تخته پشتی نبود
[ترجمه ترگمان]آن توپ هوا به جایی نزدیک the رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Backboard: The rectangular or fan-shaped board behind the basket.
[ترجمه گوگل]تخته پشتی: تخته مستطیلی یا پنکه ای در پشت سبد
[ترجمه ترگمان]backboard: تخته مستطیلی یا شکل شکل پشت این سبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He collapsed a backboard support in his first NBA appearance on television, delaying the game 45 minutes.
[ترجمه گوگل]او در اولین حضورش در NBA در تلویزیون، یک تکیه گاه پشتی را از بین برد و بازی را 45 دقیقه به تاخیر انداخت
[ترجمه ترگمان]او در اولین حضور خود در NBA در تلویزیون، در حالی که ۴۵ دقیقه بازی را به تاخیر می اندازد، یک پشتیبان backboard را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This shot didn't even hit the backboard.
[ترجمه گوگل]این تیر حتی به تخته پشتی هم نخورد
[ترجمه ترگمان]این شلیک حتی به تخته تخته اصابت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then, all of a sudden, the backboard disappears.
[ترجمه گوگل]سپس ناگهان تخته پشتی ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]یک دفعه، یک تخته، ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ball hit the backboard and bounced off the ring.
[ترجمه گوگل]توپ به تخته پشتی برخورد کرد و از رینگ برگشت
[ترجمه ترگمان]توپ به تخته ضربه زد و از روی حلقه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You needn't erase the backboard after class.
[ترجمه گوگل]لازم نیست بعد از کلاس تخته پشتی را پاک کنید
[ترجمه ترگمان]باید تخته را بعد از کلاس پاک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Backboard fan - shaped board behind the basket.
[ترجمه گوگل]پنکه تخته پشتی - تخته شکل پشت سبد
[ترجمه ترگمان]تخته پرش از پشت سبد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The backboard connects with the radiator by the bolt and the nut, by the bolt and the everting whorl, or by the bolt and the whorl bore mutually.
[ترجمه گوگل]تخته پشتی از طریق پیچ و مهره، با پیچ و حلقه چرخشی یا توسط پیچ و مهره به طور متقابل به رادیاتور متصل می شود
[ترجمه ترگمان]تخته backboard به رادیاتور و the و the و everting و the و by متصل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخته یا صفحه پشت ر چیزی (اسم)
backboard

تخته پشت قاب عکس و غیره (اسم)
backboard

انگلیسی به انگلیسی

• board to which a net is attached (used in the game of basketball)

پیشنهاد کاربران

backboard ( n ) ( b�kbɔrd ) =the board behind the basket in the game of basketball
backboard
تخته پشت سبد بسکتبال

بپرس