back talk

/ˈbæktɔːk//ˈbæktɔːk/

(عامیانه) پیش جوابی، گستاخی، حاضرجوابی، پیش جوابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: insolent replies or retorts; impudence.
مشابه: insolence
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: back-talks, back-talking, back-talked
• : تعریف: (informal) to answer in an insolent manner.

- a child who back-talks
[ترجمه گوگل] کودکی که پشت سر هم حرف می زند
[ترجمه ترگمان] کودکی که حرف می زند -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Any more back talk?Eh?No?And no passing notes nor making signs with your fingers, neither!
[ترجمه گوگل]دیگر حرفی برای پشت سر گذاشتن؟ نه؟ و نه یادداشت عبوری و نه علامت گذاری با انگشتان، نه!
[ترجمه ترگمان]حرف دیگه ای نداری؟ ها؟ نه؟ نه اینکه با انگشت شما علامت رد و بدل کنند و نه با انگشت شما اشاره کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But speak of from the back talk deeper to feel more from the back have very large collaboration possibility.
[ترجمه گوگل]اما صحبت از پشت صحبت عمیق تر به احساس بیشتر از پشت امکان همکاری بسیار بزرگ است
[ترجمه ترگمان]اما صحبت از پشت سر عمیق تر برای احساس بیشتر از پشت سر گذاشتن احتمال هم کاری بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Since before Vlad the Impaler, some politicians have found the dictator's job description just too good to resist: no boss, no back talk, and often all the riches you can steal from your own people.
[ترجمه گوگل]از زمان قبل از ولاد شمشیرباز، برخی از سیاستمداران شرح وظایف دیکتاتور را خیلی خوب می‌دانستند که نمی‌توانستند در برابر آن مقاومت کنند: بدون رئیس، بدون صحبت پشت سر، و اغلب تمام ثروت‌هایی که می‌توانید از مردم خود بدزدید
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، برخی از سیاستمداران، توصیف شغل دیکتاتور را بیش از اندازه خوب می دانند که مقاومت کنند: هیچ یک از روسا، هیچ حرف برگشتی، و اغلب این ثروتی که شما می توانید از مردم خود بگیرید را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He worked hard and always did his duties quickly, without any complaining or back talk. The Gaos thought a lot of him.
[ترجمه گوگل]او سخت کار می کرد و همیشه وظایفش را سریع انجام می داد، بدون هیچ گله و شکایتی گائوها خیلی به او فکر کردند
[ترجمه ترگمان]او سخت کار می کرد و همیشه وظایف خود را به سرعت انجام می داد، بی آن که شکایت کند و یا حتی از آن حرف بزند Gaos خیلی به او فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It can be said for his justification that he had to give up when any advice he gave her causes nothing but back talk.
[ترجمه گوگل]برای توجیه او می‌توان گفت که وقتی هر نصیحتی به او می‌کرد، چیزی جز حرف‌های پشت سر هم نمی‌آورد، باید دست از کار می‌کشید
[ترجمه ترگمان]به خاطر توجیه او این بود که وقتی هر نصیحتی که به او می کرد به او بگوید جز حرف زدن چیزی به او نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He told the boy that he would tolerate no back talk form children.
[ترجمه گوگل]او به پسر گفت که هیچ حرف پشتی را از بچه ها تحمل نمی کند
[ترجمه ترگمان]او به پسر گفت که هیچ صحبتی از کودکان را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rude reply, sassy answer, sass, impudent reply, rude utterance

پیشنهاد کاربران

معادل کُردی:
جوابه جه نگی - جوابَ جَنْگی -
ترجمه واژه به واژه:
جوابی که حالت جنگی دارد
"Back talk" refers to a situation where someone talks back in an impudent or disrespectful manner, usually in response to a command or reprimand/ rude remarks made when answering someone in authority
به موقعیتی اطلاق می شود که در آن شخصی به شیوه ای گستاخانه یا بی احترامی، معمولاً در پاسخ به یک دستور یا توبیخ، پاسخ می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

اظهارات بی ادبانه ای که هنگام پاسخ به یک مقام مسئول بیان می شود
I can't believe you're giving me back talk, young lady!
Don't you dare give me back talk, or you'll be in big trouble!
I don't tolerate back talk from my employees.
She has a smart mouth and is always giving back talk to her teachers.

back talkback talk
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/back-talk
Don't sass me
زبون درازی نکن
حاضر جوابی
گستاخی

بپرس