back office

جمله های نمونه

1. Companies will start start moving their back offices from central Tokyo to cheaper areas.
[ترجمه گوگل]شرکت ها شروع به انتقال دفاتر پشتی خود از مرکز توکیو به مناطق ارزان تر خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت ها شروع به انتقال دفاتر خود از توکیو مرکزی به مناطق ارزان تر خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Build a website and back office admin to allow customers to return product for repair and print out the return label using the UPS return API.
[ترجمه گوگل]یک وب‌سایت و ادمین بک آفیس بسازید تا به مشتریان اجازه دهید محصول را برای تعمیر برگردانند و برچسب بازگشت را با استفاده از API بازگشت UPS چاپ کنند
[ترجمه ترگمان]یک وب سایت ایجاد کنید و یک مدیر اجرایی برای اجازه دادن به مشتریان برای بازگشت به محصول برای تعمیر و چاپ برچسب بازگشت با استفاده از API برگشت UPS است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sales support is back office staff who provide daily support to front line sales people.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی فروش، کارکنان پشتیبان هستند که روزانه از فروشندگان خط مقدم پشتیبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]حمایت از فروش کارکنان دفتری است که حمایت روزانه از افراد فروش آنلاین را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Make sure your front and back office work like a well-oiled machine.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که دفتر جلو و عقب شما مانند یک دستگاه خوب روغن کاری شده است
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که دفتر کارتان مانند یک ماشین روغن کاری شده کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You should set up separate Administrative, Clerical, Back office, and Support functions.
[ترجمه گوگل]باید توابع جداگانه اداری، اداری، دفتر پشتیبان و پشتیبانی را تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید اداری، دفتری، اداری، و پشتیبانی جداگانه را راه اندازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Message board also has administrator Back office functions, has achieved the selection of messages and comments.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره پیام همچنین دارای توابع دفتر پشتیبان مدیر است، انتخاب پیام ها و نظرات را به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]صفحه پیام همچنین دارای کارکرده ای اجرایی مدیریتی است که به انتخاب پیام ها و نظرات دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 1979 Tom Kendall joined the desk from Wharton, with a brief intervening stop in the back office.
[ترجمه گوگل]در سال 1979 تام کندال از وارتون به میز پیوست، با توقف کوتاهی در دفتر پشت
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۹، \"تام کندال\"، با یک توقف کوتاه در دفتر برگشت، به میز \"وارتون\" ملحق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And when I ran mortgages, I religiously took people from the back office.
[ترجمه گوگل]و زمانی که وام مسکن را اداره می کردم، مردم را با شرع از دفتر پشتیبان می گرفتم
[ترجمه ترگمان]و وقتی که من در رهن بودم، مردم رو از دفتر پشتی گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She liked to stick around, see the results, maybe enjoy some off-camera larks in the back office.
[ترجمه گوگل]او دوست داشت به اطراف بنشیند، نتایج را ببیند، شاید در دفتر پشتی از چند لج کردن خارج از دوربین لذت ببرد
[ترجمه ترگمان]او دوست داشت به اطراف خود نگاه کند، نتایج را ببیند، شاید از چند سرور خارج از دوربین در دفتر عقب لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first traders had their origin, like Lewie, in the back office.
[ترجمه گوگل]اولین معامله‌گران منشأ خود را، مانند لوی، در دفتر کار داشتند
[ترجمه ترگمان]اولین معامله کنندگان، مثل Lewie، در اداره پست بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the folded edge with the book, a book of back office broken tag.
[ترجمه گوگل]پس از لبه تا شده با کتاب، یک کتاب از دفتر پشت برچسب شکسته است
[ترجمه ترگمان]بعد از لبه تا شده با کتاب، کتابی از یک برچسب شکسته دفتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. E - business software interacts with a wide variety of existing back office systems, including database, accounting, and ERP systems.
[ترجمه گوگل]نرم افزار کسب و کار الکترونیکی با طیف گسترده ای از سیستم های بک آفیس موجود از جمله پایگاه داده، حسابداری و سیستم های ERP تعامل دارد
[ترجمه ترگمان]نرم افزار تجارت الکترونیک با انواع گسترده ای از سیستم های اداری موجود، از جمله پایگاه داده، حسابداری و سیستم های ERP در تعامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. HSBC procured in 1998 and named as HSBC Centre and opened its back office in 199
[ترجمه گوگل]HSBC در سال 1998 خریداری و به عنوان مرکز HSBC نامگذاری شد و دفتر پشتیبان خود را در سال 199 افتتاح کرد
[ترجمه ترگمان]\"اچ اس بی اس بی سی\" در سال ۱۹۹۸ تهیه و به نام \"اچ اس بی سی\" تاسیس شد و در سال ۱۹۹ دفتر خود را افتتاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But at least in one area - the all - important back office - the UK bank clear who was boss.
[ترجمه گوگل]اما حداقل در یک زمینه - دفتر پشتیبان بسیار مهم - بانک بریتانیا روشن می کند که چه کسی رئیس است
[ترجمه ترگمان]اما حداقل در یک منطقه - دفتر پشتیبانی از همه مهم تر - بانک بریتانیا که رئیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rear office; administrative departments of a company, departments that have little or no contact with clients

پیشنهاد کاربران

Back Office
بانکی: پشت باجه
نرم افزار: امور پسداد - بخش پسداد نرم افزار
متضاد: Front Office
بانکی: باجه پیشخوان
نرم افزار: امور پیشداد - بخش پیشداد نرم افزار
صف
دفتر پشتیبانی ( بخش اداری فاقد ارتباط مستقیم با ارباب رجوع )
[✅ مدیریت و اقتصاد سلامت] بخش پنهان ، بخش پشتیبان ، بخش ستادی، پشت صحنه
back office ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پس خان
تعریف: فنّاوری ها و خدمات و منابع انسانی ای که به مدیریت اجرایی سامانه های ارتباطی کمک می کنند|||متـ . عملیات پس خان
بخش ستادی؛ بخش پشتیبانی؛ بخش هایی از سازمان که ارتباط مستقیم با ارباب رجوع ندارند.
پشت صحنه سازمانی
مثال: Back - office activities
عملکردهای پشت صحنه سازمانی
سازمان هایی که با مردم به طور مستقیم ارتباط ندارند
حوزه ستادی
اداره یا بخش پشتیبان در سازمان

بپرس