back of

/ˈbækʌv//bækɒv/

معنی: در پشت
معانی دیگر: پشت سر

جمله های نمونه

1. Ill comes often on the back of worse.
[ترجمه گوگل]مریضی اغلب پس از بدتر ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر از همیشه بر می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The back of my neck throbbed painfully.
[ترجمه گوگل]پشت گردنم به طرز دردناکی می تپید
[ترجمه ترگمان]گردنم به طرز دردناکی زق زق می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He rubbed his forehead with the back of his hand.
[ترجمه گوگل]با پشت دستش پیشانی اش را مالید
[ترجمه ترگمان]با پشت دست پیشانی اش را مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He draped his jacket over the back of the chair and sat down to eat.
[ترجمه گوگل]کاپشنش را روی پشتی صندلی کشید و نشست تا غذا بخورد
[ترجمه ترگمان]کتش را روی پشتی صندلی انداخت و نشست تا چیزی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please check your answers with those in the back of the book.
[ترجمه گوگل]لطفاً پاسخ های خود را با پاسخ های موجود در پشت کتاب بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا جواب های تو رو با اون پشت کتاب چک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He gummed the back of stamps.
[ترجمه گوگل]پشت تمبرها را آدامس کرد
[ترجمه ترگمان]اون پشت تمبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Back of the breakwater the dredger was working.
[ترجمه گوگل]پشت موج شکن لایروب کار می کرد
[ترجمه ترگمان]دوباره به موج شکن تکیه داد و گفت: ((به قسمت عقب موج شکن اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was still a nagging doubt in the back of her mind.
[ترجمه گوگل]هنوز یک شک آزاردهنده در پس ذهنش وجود داشت
[ترجمه ترگمان]هنوز شک و تردید نهفته در ذهنش وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Someone burped loudly at the back of the hall.
[ترجمه گوگل]یک نفر با صدای بلند پشت سالن آروغ زد
[ترجمه ترگمان]یک نفر با صدای بلند در پشت سرسرا صدای بلندی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eight children were crammed into the back of the car.
[ترجمه گوگل]هشت کودک پشت ماشین گیر کرده بودند
[ترجمه ترگمان]هشت بچه در پشت اتومبیل جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I grasped the cat by the back of its neck.
[ترجمه گوگل]گربه را از پشت گردنش گرفتم
[ترجمه ترگمان]گربه را از پشت گردن گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He draped his coat over the back of the chair.
[ترجمه گوگل]کتش را روی پشتی صندلی کشید
[ترجمه ترگمان]کتش را روی پشتی صندلی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The striker flicked the ball into the back of the net.
[ترجمه گوگل]مهاجم توپ را به پشت دروازه فرستاد
[ترجمه ترگمان]The توپ را به پشت تور انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His car was taken away on the back of a breakdown truck.
[ترجمه گوگل]ماشین او را در پشت یک کامیون خراب برداشته اند
[ترجمه ترگمان]ماشینش رو از پشت یه کامیون خراب گرفته بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The people at the back of the hall jeered the speaker.
[ترجمه گوگل]مردم پشت سالن سخنران را مورد تمسخر قرار دادند
[ترجمه ترگمان]مردم پشت سرسرا سخنران را مسخره می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در پشت (قید)
back of

پیشنهاد کاربران

در پسِ
در پشت صحنه
در پس زمینه
عطف به ماسبق
در پشت سر
در پشت
پایان_انتها
از پشت سرش
پشت
قسمت پشتی
پشت یک جسم
( Znj )

بپرس