back home

انگلیسی به انگلیسی

• in the direction of home, returning home, returning to the homeland, return to the place which gives a homey feeling

پیشنهاد کاربران

"Back home" as a noun phrase refers to one's original home or place of origin.
خانه اصلی یا محل تولد فرد
به صورت استعاری می تواند نماد راحتی، امنیت یا ریشه های فرد باشد.
مثال؛
She often reminisces about her days back home.
...
[مشاهده متن کامل]

Back home is where she feels most at peace.
He missed the food and traditions of back home.
مترادف؛ Homeland, hometown, birthplace.
متضاد؛ Foreign land, new place, away from home.

e. g. : I wanted to visit my family back home in Chicago.
درداخل ، دررابطه بامردم
واقعا زبان فارسی کلمه کم داره هزار کلمه تا الان برخورد کردم که معادلش در فارسی اصلا نیست
شهر خودم
in one's hometown : in the place one is from=
People back home would never believe how much he has changed.
مردم زادگاه[ش] هرگز باور نمی کنند که او چقدر تغییر کرده است.
یعنی زادگاه بیشتر درمواقعی استفاده میشود که فرد در یک جایی غیر از زادگاه خودش هست ولی میخواهد جمله ای را به زادگاهش ارجاع دهد مثلا I saw a man who was in my English class back home. . . . . یعنی من مردی رو دیدم که در زادگاهم در کلاس انگلیسیم بود .
زادگاه، وطن
کشوری که شخص از آنجا آمده!!

برگشتن به خانه
جایی که شخص اهل آنجاست و از آنجا آمده است. هم معنی Hometown
همشهری
هم ولایتی
هم خونه
برگشت به خانه

اتاق پشتی
یعنی در زادگاه یک شخص، یا جایی که آن شخص از آنجا آمده ( مثلا my friends back home یعنی دوستانم که در زادگاه من دارند زندگی میکنند - شاید بتوان معادل فارسی آنرا دوستان هم ولایتی ام هم گذاشت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس