back door


زیرجلی، سری، در خفا (معنی منفی دارد)، وابسته به در عقب، درعقب، وسیله نهایی یا زیر جلی، پنهان
backdoor(play)
گریز مهاجم( از کمند مدافع براى دریافت توپ زیر سبد) ورزش : گریز مهاجم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: done in secret; surreptitious.

- backdoor diplomacy
[ترجمه گوگل] دیپلماسی در پشتی
[ترجمه ترگمان] دیپلماسی backdoor
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he reached his goal through backdoor politics
او از راه زد و بندهای سیاسی به هدف خود رسید.

2. A nice wife and a back door will soon make a rich man poor.
[ترجمه گوگل]یک همسر خوب و یک در پشتی به زودی یک مرد ثروتمند را فقیر می کند
[ترجمه ترگمان]یک زن خوب و یک در پشتی به زودی یک مرد ثروتمند خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The path going up to the back door is very muddy.
[ترجمه گوگل]مسیری که تا در پشتی بالا می رود بسیار گل آلود است
[ترجمه ترگمان]مسیری که به سمت در پشتی می رود بسیار گلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I managed to sneak in through the back door while she wasn't looking.
[ترجمه گوگل]در حالی که او نگاه نمی کرد، موفق شدم از در پشتی وارد شوم
[ترجمه ترگمان]در حالی که او نگاه نمی کرد، سعی کردم از در پشتی وارد شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Blanche heard a crash as the back door was flung open.
[ترجمه گوگل]وقتی در پشتی باز شد، بلانچ صدای تصادف شنید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در پشتی باز شد بل انش صدایی شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't forget to lock the back door.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که در پشتی را قفل کنید
[ترجمه ترگمان]یادت نره در پشتی رو قفل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He went in by the back door and found himself in the kitchen.
[ترجمه گوگل]از پشت در رفت و خود را در آشپزخانه دید
[ترجمه ترگمان]از در پشتی وارد شد و خود را در آشپزخانه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thief bolted through the back door.
[ترجمه گوگل]دزد از در پشتی پیچ کرد
[ترجمه ترگمان]دزد از در پشتی فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He entered by the back door.
[ترجمه گوگل]از در پشتی وارد شد
[ترجمه ترگمان]از در پشتی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Someone is pounding at the back door with a heavy stick.
[ترجمه گوگل]یک نفر با چوب سنگین به پشت در می زند
[ترجمه ترگمان]یک نفر با عصایش به در عقبی ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whose bright idea was it to leave the back door wide open?
[ترجمه گوگل]ایده روشن چه کسی بود که در پشتی را کاملا باز گذاشت؟
[ترجمه ترگمان]فکر روشنی که این فکر روشن بود این بود که در پشتی را باز بگذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He stole cautiously around to the back door.
[ترجمه گوگل]او با احتیاط به در پشتی دزدید
[ترجمه ترگمان]با احتیاط به طرف در پشتی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She left the house by the back door.
[ترجمه گوگل]از در پشتی خانه بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]از در پشتی خانه را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dora slipped unobtrusively in through the back door.
[ترجمه گوگل]دورا بدون مزاحمت از در پشتی به داخل لیز خورد
[ترجمه ترگمان]دو را آرام از در پشتی بیرون خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He did the backdoor deals that allowed the government to get its budget through Parliament on time.
[ترجمه گوگل]او معاملات پشت دریچه ای را انجام داد که به دولت اجازه می داد بودجه خود را به موقع از طریق پارلمان دریافت کند
[ترجمه ترگمان]او معاملات \"backdoor\" را انجام داد که به دولت اجازه داد تا به موقع بودجه خود را از طریق پارلمان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It is a move that many see as backdoor nationalisation.
[ترجمه گوگل]این اقدامی است که بسیاری آن را ملی‌سازی در پشت در می‌دانند
[ترجمه ترگمان]این حرکتی است که بسیاری از آن را ملی سازی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Paid $ 100 for it in a backdoor transaction.
[ترجمه گوگل]100 دلار برای آن در یک معامله در پشتی پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]۱۰۰ دلار بابت آن در یک معامله پنهانی پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Leave the backdoor open in case you change your mind.
[ترجمه گوگل]در صورت تغییر نظر، درب پشتی را باز بگذارید
[ترجمه ترگمان]در صورتی که ذهن خود را تغییر می دهید، آن را باز بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Don't you have some kind of doublesecret backdoor code?
[ترجمه گوگل]آیا نوعی کد درب پشتی دوگانه ندارید؟
[ترجمه ترگمان]تو یه سری کد مخفی دیگه نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Ruoshi in the backdoor listing approved, the Southwest Securities is very lucky indeed.
[ترجمه گوگل]Ruoshi در لیست درب پشتی تایید شده، اوراق بهادار جنوب غربی بسیار خوش شانس است
[ترجمه ترگمان]Ruoshi در لیست backdoor تایید شده، اوراق بهادار جنوب غربی واقعا خوش شانس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The term Backdoor describes a specific group of Trojan Horses.
[ترجمه گوگل]اصطلاح Backdoor گروه خاصی از اسب های تروا را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]اصطلاح backdoor یک گروه خاص از اسب تروجان را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The thief escaped by the backdoor.
[ترجمه گوگل]دزد از پشت در فرار کرد
[ترجمه ترگمان]دزد به طور پنهانی گریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Macau has long been suspected as a backdoor channel for converting money.
[ترجمه گوگل]مدتهاست که ماکائو به عنوان یک کانال در پشتی برای تبدیل پول مورد مظنون بوده است
[ترجمه ترگمان]ماکائو از دیرباز به عنوان یک کانال backdoor برای تبدیل پول مظنون بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. While another Guohai Securities backdoor listing of the securities has made significant progress.
[ترجمه گوگل]در حالی که فهرست دیگری از اوراق بهادار Guohai Securities پیشرفت چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک backdoor Guohai دیگر از اوراق بهادار پیشرفت قابل توجهی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. One argument is that intervention may be a backdoor route to reflation.
[ترجمه گوگل]یک استدلال این است که مداخله ممکن است یک مسیر در پشتی به سمت بازگشت باشد
[ترجمه ترگمان]یک استدلال این است که مداخله ممکن است یک راه backdoor برای reflation باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Then use this as a backdoor to launch an attack into his base.
[ترجمه گوگل]سپس از این به عنوان یک درب پشتی برای حمله به پایگاه او استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]سپس از این به عنوان یک backdoor برای راه اندازی حمله به پایگاه خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Securities backdoor listing off a wave of time.
[ترجمه گوگل]فهرست درپشتی اوراق بهادار در یک موج زمان
[ترجمه ترگمان]backdoor Securities یک موج از زمان را لیست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Backdoor listing, it is not always calm to the capital market has added more variables.
[ترجمه گوگل]فهرست درپشتی، همیشه آرام نیست به بازار سرمایه متغیرهای بیشتری اضافه کرده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فهرست backdoor همیشه آرام نیست، بازار سرمایه نیز متغیرهای بیشتری را به خود افزوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] درعقب
[کامپیوتر] در پشتی ( اصطلاح ) .

انگلیسی به انگلیسی

• rear door, back entrance, exit
secret, surreptitious, clandestine, furtive
undocumented pathway for accessing a computer system or data contained within it (computers)
backdoor activities are done or achieved in a secret, indirect, or dishonest way.

پیشنهاد کاربران

میان بر غیر قانونی - راه دور زدن یک قانون یا حقیقت
درپشتی
مترادف ها :
:forbidden, illegal, unauthorized, unlicensed, no - go, taboo, out of bounds, in contravention of something.
ممنوع ، غیرقانونی ، غیر مجاز ، بدون مجوز ، ممنوع ، ممنوع ، خارج از محدودیت ، برخلاف چیزی.
مخفیانه
پنهانی
achieved by using indirect or dishonest means
آنچه با استفاده از روش های فریب کارانه یا نادرست حاصل شود
راه مخفی یا درب پشتی Backdoor روشی برای دورزدن احراز هویت معمولی و به دست آوردن راهی برای دسترسی به سرور بصورت مخفی است. اکثر هکرهای باهوش همواره این راه مخفی خود را بروزرسانی میکنند. این کار به آنها اجازه میدهد تا هرزمان که شما راه مخفی آنها را پیدا و مسدود کردید راه دیگری برای نفوذ داشته باشند. راه های مخفی اغلب پس از بروزرسانی وردپرس نیز در سایت باقی میمانند.
...
[مشاهده متن کامل]

برخی backdoor ها به سادگی به کاربران امکان ایجاد نام کاربری مخفی برای ورود به قسمت مدیریت را فراهم میکنند. درحالی که برخی backdoor های پیچیده تر به هکرها امکان اجرای کدهای php و ارسال آن به مرورگر را میدهند. و در انواع پیشرفته تر، آنها میتوانند بوسیله سرور شما ایمیل اسپم ارسال کنند، دستورات SQL اجرا کنند و هر کار دیگری که میخواهند را انجام دهند.

بپرس