back against the wall

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی
در وضعیت دشوار و بی راه حل قرار گرفتن
گیر افتادن در شرایط بحرانی
در محاوره: توی تنگنا بودن، راهی جز مقاومت نداشتن
🔸 تعریف ها
1. ( استعاری – اصلی ) : قرار گرفتن در شرایطی که انتخاب ها محدود است و فرد مجبور به دفاع یا واکنش می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: With his back against the wall, he had no choice but to fight.
در شرایط بحرانی بود، چاره ای جز جنگیدن نداشت
2. ( محاوره ای – عمومی ) : در تنگنا یا بحران بودن، بدون راه فرار.
مثال: She felt her back was against the wall financially.
او احساس می کرد از نظر مالی در تنگنا قرار گرفته است
3. ( ادبی – استعاری ) : تصویر فردی که پشتش به دیوار است و دیگر راه عقب نشینی ندارد، تنها باید مقاومت کند.
🔸 مثال ها
The company had its back against the wall during the crisis.
شرکت در طول بحران در وضعیت دشوار و بی راه حل قرار گرفته بود.
She had her back against the wall and couldn’t escape the debt.
او توی تنگنا بود و نمی توانست از بدهی فرار کند.

در مخمصه بودن،
در تنگنا بودن،
گیر افتادن