bachelorhood

/ˈbæt͡ʃələhʊd//ˈbæt͡ʃələhʊd/

معنی: تجرد، عزبی
معانی دیگر: تجرد، عزبی

جمله های نمونه

1. Michael grows into fatherhood and bachelorhood with graceless ease.
[ترجمه گوگل]مایکل با سهولت بی رحمانه به دوران پدری و مجردی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]\"مایکل\" با سهولت به \"پدری\" و \" \"مجرد\" تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While a good chunk is satisfied with bachelorhood, more than half are still interested in finding a partner, a breakdown that is roughly the same across all age groups.
[ترجمه گوگل]در حالی که بخش خوبی از لیسانس بودن راضی هستند، بیش از نیمی از آنها همچنان علاقه مند به یافتن شریک هستند، تقسیمی که تقریباً در تمام گروه های سنی یکسان است
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک تکه خوب از مجرد ماندن راضی است، بیشتر از نیمی از آن ها علاقه مند به پیدا کردن یک شریک هستند، یک شکست که تقریبا در تمام گروه های سنی یک سان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bachelorhood, sometimes, is not noble but maybe more liberal than loneliness.
[ترجمه گوگل]لیسانس، گاهی اوقات، نجیب نیست، اما شاید آزادتر از تنهایی است
[ترجمه ترگمان]bachelorhood، گاه، شرافتمندانه نیست، بلکه liberal از تنهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Men who wear bachelorhood as a badge of honor are unlikely to commit — the chance a man will marry diminishes after age 37 or 3 and decreases even more after 4
[ترجمه گوگل]مردانی که از لیسانس به عنوان نشان افتخار استفاده می کنند، بعید است که مرتکب شوند - احتمال ازدواج مرد بعد از 37 یا 3 سالگی کاهش می یابد و بعد از 4 سالگی حتی بیشتر کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]مردانی که bachelorhood را به عنوان نشان افتخار می پوشند - احتمال این که یک مرد بعد از سن ۳۷ یا ۳ سالگی ازدواج کند، کاهش می یابد و حتی بعد از ۴ سالگی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Advantage: The woman understood, when doing not have love, bachelorhood is the most appropriate do not pass.
[ترجمه گوگل]مزیت: زن فهمیده است، وقتی عشق نداشته باشد، مجردی مناسب‌ترین است
[ترجمه ترگمان]مزیت: زن فهمید، زمانی که عشق نداشته باشد، مجرد ماندن و مجرد بودن مناسب ترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He stated that he is very satisfied with his bachelorhood status and it is still early to think about marriage!
[ترجمه گوگل]وی اظهار داشت که از دوران مجردی خود بسیار راضی است و هنوز برای فکر ازدواج زود است!
[ترجمه ترگمان]او اظهار داشت که از وضعیت bachelorhood راضی است و هنوز زود است درباره ازدواج فکر کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The poor are forced into a long or permanent bachelorhood, a status widely frowned upon in India, where marriage is deemed essential to becoming a full member of society.
[ترجمه گوگل]فقرا مجبور به مجردی طولانی یا دائمی می شوند، وضعیتی که در هند به طور گسترده ای مورد نادیده گرفته می شود، جایی که ازدواج برای تبدیل شدن به یک عضو کامل جامعه ضروری است
[ترجمه ترگمان]فقرا مجبور به مجرد ماندن طولانی مدت یا دائم هستند، وضعیتی که به طور گسترده ای در هند صورت می گیرد، که در آن ازدواج برای تبدیل شدن به یک عضو کامل جامعه ضروری تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since no woman could stand the situation of the husband's keeping another woman, his bachelorhood was safe.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هیچ زنی نمی توانست وضعیت نگهداری زن دیگر توسط شوهر را تحمل کند، دوران مجردی او در امان بود
[ترجمه ترگمان]از انجایی که هیچ زنی نمی توانست موقعیت شوهر دیگری را تحمل کند، مجرد هم در امان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jack indulges his best friend's passion for the grape but is mainly interested in living his last week of bachelorhood to the hilt.
[ترجمه گوگل]جک به اشتیاق دوست صمیمی اش برای انگور افراط می کند، اما عمدتاً علاقه مند است که آخرین هفته مجردی خود را تا آخر زندگی کند
[ترجمه ترگمان]جک شور و شوق بهترین دوست خود را برای انگور خورد اما عمدتا علاقه مند به زندگی در آخرین هفته of تا the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since no woman could stand the situation of her husband's keeping another woman, his bachelorhood was safe.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هیچ زنی نمی توانست وضعیت نگهداری زن دیگر توسط شوهرش را تحمل کند، دوران مجردی او در امان بود
[ترجمه ترگمان]از انجایی که هیچ زنی نمی توانست موقعیت شوهرش را تحمل کند، مجرد هم در امان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Here conditions and are each on their own necessary conditions for bachelorhood and together they are jointly sufficient for bachelorhood .
[ترجمه گوگل]در اینجا شرایط و شرایط لازم برای لیسانس هرکدام وجود دارد و مجموعاً برای لیسانس کافی است
[ترجمه ترگمان]در اینجا شرایط و هر کدام در شرایط ضروری خودشان برای مجرد ماندن و با هم برای مجرد ماندن به طور مشترک کافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For a couple of years, I retreated into a life of bohemian bachelorhood.
[ترجمه گوگل]چند سالی به زندگی مجردی غیرمنتظره برگشتم
[ترجمه ترگمان]برای چند سال، من به یه زندگی مجرد مجرد رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She said all of a sudden that she was still live by bachelorhood .
[ترجمه گوگل]او ناگهان گفت که هنوز در دوران مجردی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]ناگهان گفت که او هنوز با مجرد مجردی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I feel sorry for those men. It's really sad that they've resigned to bachelorhood for the rest of their lives.
[ترجمه گوگل]من برای آن مردها متاسفم واقعاً ناراحت کننده است که آنها تا آخر عمر به مجردی استعفا داده اند
[ترجمه ترگمان]دلم برای آن مردها می سوزد خیلی ناراحت کننده است که آن ها به خاطر باقی عمر مجرد بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجرد (اسم)
abstraction, celibacy, bachelorhood, incorporeity, philosophy, immaterialism

عزبی (اسم)
bachelorhood

انگلیسی به انگلیسی

• state of being single, unmarried state

پیشنهاد کاربران

بپرس