babylonian

/ˌbæbəˈloʊniən//ˌbæbəˈləʊniən/

وابسته به بابل و مردم و زبان و فرهنگ آن، بابلی، پر تجمل و فاسد، عشرت طلب، اهل بابل باستان

جمله های نمونه

1. The Babylonian literature, however, affords some striking resemblances.
[ترجمه گوگل]با این حال، ادبیات بابلی شباهت‌های قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، ادبیات بابلی، شباهت های قابل توجهی به میان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Babylonian science was predicated on a tradition of astronomical record-keeping for strictly religious purposes.
[ترجمه گوگل]علم بابلی مبتنی بر سنت ثبت سوابق نجومی برای اهداف کاملاً مذهبی بود
[ترجمه ترگمان]علوم بابلی، براساس سنت سابقه ستاره شناسی، برای اهداف اکیدا مذهبی پیش بینی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The basis of the Babylonian calendar seems always to have been lunar.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اساس تقویم بابلی همیشه قمری بوده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پایه تقویم بابلی همیشه ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Babylonian story begins with an internecine battle between the gods of the sweet and salt-water oceans and their offspring.
[ترجمه گوگل]داستان بابلی با نبردی درونی بین خدایان اقیانوس‌های شیرین و آب شور و فرزندانشان آغاز می‌شود
[ترجمه ترگمان]داستان بابلی، جنگ خونینی بین خدایان اقیانوس شیرین و نمک و فرزندان آن ها را آغاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each of these was built along the Babylonian model, as a self-governing fragment of the fallen Judean kingdom.
[ترجمه گوگل]هر یک از اینها بر اساس الگوی بابلی ساخته شد، به عنوان یک قطعه خودگردان از پادشاهی سقوط کرده یهود
[ترجمه ترگمان]هر یک از اینها در امتداد مدل بابلی، به عنوان یک بخش خودمختار از پادشاهی سقوط کرده، ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Genesis 1 has often been compared with the Babylonian account of creation to which it bears a superficial resemblance.
[ترجمه گوگل]پیدایش 1 اغلب با روایت بابلی از آفرینش مقایسه شده است که شباهت ظاهری به آن دارد
[ترجمه ترگمان]سفر پیدایش ۱، اغلب با حساب بابلی خلقت که شباهت ظاهری با آن دارد، مقایسه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In Babylonian mythology, the divine mare, the mother of all horses.
[ترجمه گوگل]در اساطیر بابلی، مادیان الهی، مادر همه اسب ها
[ترجمه ترگمان]در اساطیر بابل، مادیان آسمانی، مادر همه اسب ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Today's Gregorian calendar derives from the Babylonian, Egyptian, Jewish and Roman calendars.
[ترجمه گوگل]تقویم میلادی امروزی برگرفته از تقویم بابلی، مصری، یهودی و رومی است
[ترجمه ترگمان]تقویم گریگوریان امروزی از تقویم های بابلی، مصری، یهودی و رومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Babylonian goddess of the books of the dead.
[ترجمه گوگل]الهه بابلی کتاب های مردگان
[ترجمه ترگمان]الهه بابل کتاب های مردگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Uta - Napishtim ( Babylonian Noah ) was the tenth King of Babylon before the Flood.
[ترجمه گوگل]اوتا - ناپیشتیم (نوح بابلی) دهمین پادشاه بابل قبل از طوفان بود
[ترجمه ترگمان]Uta (نوا Noah)دهمین پادشاه بابل قبل از سیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Babylonian kingdom flourished under the rule of the famous King, Hammurabi[2] (1792-1750 BC[3]).
[ترجمه گوگل]پادشاهی بابل تحت حکومت شاه معروف، حمورابی[2] (1792-1750 قبل از میلاد [3]) شکوفا شد
[ترجمه ترگمان]پادشاهی بابلی در دوران سلطنت شاه معروف، (۲)(۱۷۹۲ - ۱۷۵۰ پیش از میلاد)رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 200 several cuneiform texts, written in Babylonian, were discovered.
[ترجمه گوگل]در سال 200 متون متعددی به خط میخی که به زبان بابلی نوشته شده بود کشف شد
[ترجمه ترگمان]در ۲۰۰ متن به خط میخی که در بابلی، نوشته شده بودند، کشف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the Babylonian system the symbols for 1 and 10 were basic.
[ترجمه گوگل]در سیستم بابلی نمادهای 1 و 10 اساسی بودند
[ترجمه ترگمان]در سیستم بابلی، نماد ۱ و ۱۰ پایه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their Progenitor was a Babylonian Golem, and their Bestowment is Unholy Stamina.
[ترجمه گوگل]مولد آنها یک گولم بابلی بود و بخشش آنها استقامت نامقدس است
[ترجمه ترگمان]progenitor یک golem بابلی است و Bestowment آن ها Unholy stamina است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resident of the ancient city babylon or of the babylonian empire (ancient empire in southwest asia)
of or pertaining to babylon or the babylonian empire (ancient empire in southwest asia)

پیشنهاد کاربران

بابلی
مثال:
When king Cyrus the Great of Persian liberated the Jewish people from their Babylonian captivity.
زمانی که کورش بزرگ پادشاه ایران مردم یهودی را از اسارت بابلی ها آزاد کرد.

بپرس