baby sit

/ˈbeɪbiˈsɪt//ˈbeɪbisɪt/

(در غیاب والدین) بچه داری کردن، از بچه های دیگران نگهداری کردن، للگی کردن، بچه داری کردن درغیاب والدینشان، از بچه نگاهداری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: babysits, babysitting, babysat
• : تعریف: to watch over or supervise children in the absence of their parents, usu. for payment.

- As a teenager, she often babysat for the people next door.
[ترجمه گوگل] او در نوجوانی اغلب برای افراد همسایه بچه‌داری می‌کرد
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک نوجوان، اغلب برای افراد در همسایگی سخنرانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They found someone to babysit the children on Friday night.
[ترجمه گوگل] شب جمعه کسی را پیدا کردند که از بچه ها نگهداری کند
[ترجمه ترگمان] آن ها کسی را پیدا کردند که در شب جمعه از بچه ها پرستاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. when the parents went to work, i used to baby-sit for them
وقتی والدین سرکار می رفتند من به جایشان بچه داری می کردم.

2. I babysit for Jane on Tuesday evenings while she goes to her yoga class.
[ترجمه P.L] وقتی اون به کلاس یوگا میره، من سه شنبه عصرها از جین نگهداری میکنم.
|
[ترجمه گوگل]من سه شنبه عصرها برای جین در حالی که به کلاس یوگا می رود از بچه ها نگهداری می کنم
[ترجمه ترگمان]من سه شنبه وقتی میرم کلاس یوگا از \"جین\" مراقبت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conveniently, her parents are often willing to babysit.
[ترجمه گوگل]به راحتی، والدین او اغلب مایل به نگهداری از کودک هستند
[ترجمه ترگمان]والدین او اغلب مایل به پرستاری از کودکان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll type your report if you'll babysit in exchange.
[ترجمه گوگل]من گزارش شما را تایپ می کنم اگر در عوض از کودک نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]اگر در عوض مراقب بچه باشی، من گزارشت را می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I promised to babysit for Mrs Plunkett.
[ترجمه گوگل]قول دادم از خانم پلانکت نگهداری کنم
[ترجمه ترگمان] من قول دادم که مراقب خانم \"Plunkett\" باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since she'd offered to babysit, I took her up on it.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که او به او پیشنهاد داده بود که از کودک نگهداری کند، من او را به این کار بردم
[ترجمه ترگمان]از انجایی که او به من پیشنهاد پرستاری می داد، او را برداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Could you babysit for us on Friday?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید در روز جمعه برای ما از کودک نگهداری کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه جمعه منتظر ما باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Minna could babysit one night if your father has to work.
[ترجمه گوگل]اگر پدرت مجبور به کار شود، مینا می تواند یک شب از بچه ها نگهداری کند
[ترجمه ترگمان]مینا می تواند امشب از یک شب مراقبت کند، اگر پدرت کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can take it in turns to babysit.
[ترجمه گوگل]می توانید آن را به نوبت به نگهداری از کودک ببرید
[ترجمه ترگمان]میتونی اینو به نوبت نگه داری که مراقب بچه باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I know she's offered to babysit any time but I don't want her to think we're taking advantage of her.
[ترجمه گوگل]می دانم که هر زمانی به او پیشنهاد شده است که از کودک نگهداری کند، اما نمی خواهم فکر کند که ما از او سوء استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]می دانم که او به من پیشنهاد پرستاری می دهد، اما نمی خواهم او فکر کند که ما از او سو استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You'd be independent and I could babysit for Maggie.
[ترجمه گوگل]تو مستقل می شدی و من می توانستم برای مگی از بچه ها نگهداری کنم
[ترجمه ترگمان]تو مستقل می شدی و من میتونستم مراقب \"مگی\" باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A demand from your boss that you babysit his children is clearly unreasonable.
[ترجمه گوگل]درخواست رئیستان مبنی بر اینکه از فرزندانش نگهداری کنید، واضح است که غیر منطقی است
[ترجمه ترگمان]تقاضای رئیس تان که از بچه خود نگهداری می کنید به وضوح غیر منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Could you babysit for a few hours this afternoon?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید امروز بعدازظهر چند ساعت از کودک نگهداری کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی امروز بعد از ظهر یه پرستار بچه نگه داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'll ask Jane to babysit on Wednesday night.
[ترجمه گوگل]من از جین می خواهم چهارشنبه شب از بچه ها نگهداری کند
[ترجمه ترگمان]من از جین می پرسم که در شب چهارشنبه از او پرستاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He used to babysit for Mary when she worked nights.
[ترجمه گوگل]وقتی مریم شب ها کار می کرد از بچه نگه داری می کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی شب ها کار می کرد از \"ماری\" مراقبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• supervise children while their parents are not home; watching over a child, supervising children
if you baby-sit, you look after someone's children while they are out.
supervise children while their parents are not home; watch over, supervise

پیشنهاد کاربران

تر و خشک کردن بچه
وقت گذرانی با بچه
پرستار بچه شدن/بودن
( babysitter = پرستار بچه )
You could always call Susie and see if she might babysit
معنی انگلیسی: To take care of baby
معنی فارسی: نگه داری کردن از بچه - مراقبت از بچه - پرستاری از بچه
بچه داری، نگه داری از بچه ، مراقبت از بچه
پرستاربچه
پچه داری کردن
مراقبت کردن
بچه داری

مواظبت کردن از بچه—نگهداری کردن از بچه
پرستاری بچه، پرستار بچه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس