baba

/ˈbɑːbə//ˈbɑːbɑː/

معنی: پدر، بابا
معانی دیگر: پدر، بابا

جمله های نمونه

1. Baba Yaga came in, and her eyes were gleaming like coals of fire.
[ترجمه گوگل]بابا یاگا وارد شد و چشمانش مانند زغال های آتش می درخشید
[ترجمه ترگمان]بابا یگا وارد شد و چشم هایش مثل زغال گداخته می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some say it is because of Baba Firdaus and his holy life, others say because Amanullah Khan paid his debt of gratitude.
[ترجمه گوگل]برخی می گویند به خاطر بابا فردوس و زندگی مقدسش است و برخی دیگر می گویند به خاطر قدردانی امان الله خان
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند که به خاطر بابا Firdaus و زندگی مقدس او است، دیگران می گویند چون امان الله خان بدهی خود را پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ali Baba built a big new house. Ali Baba's brother, Kasim, looked at the new house.
[ترجمه گوگل]علی بابا یک خانه جدید و بزرگ ساخت برادر علی بابا، قاسم، نگاهی به خانه جدید انداخت
[ترجمه ترگمان]علی بابا خانه تازه ای ساخت برادر علی، کاظم، به خانه جدید نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ali Baba wanted to know what was in the cave.
[ترجمه گوگل]علی بابا می خواست بداند در غار چه خبر است
[ترجمه ترگمان]علی بابا می خواست بداند که در غار چه می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She ran to Ali Baba and said, " My husband has not come back yet. "
[ترجمه گوگل]دوید پیش علی بابا و گفت: شوهرم هنوز برنگشته
[ترجمه ترگمان]او به طرف علی بابا رفت و گفت: \" شوهر من هنوز برنگشته است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ali Baba: ( looks around ) Ah, What a magic stone.
[ترجمه گوگل]علی بابا: (به اطراف نگاه می کند) آه، چه سنگ جادویی
[ترجمه ترگمان]آه، چه سنگ جادویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Baba, your son is under the spell of witches!
[ترجمه گوگل]بابا پسرت تو طلسم جادوگره!
[ترجمه ترگمان]بابا، پسرت زیر طلسم جادوگران است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One was named Cassim and the other Ali Baba.
[ترجمه گوگل]یکی کاسم و دیگری علی بابا نام داشت
[ترجمه ترگمان]یکی به نام کاظم و دیگری علی بابا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A pirate and smuggler, Baba was an obnoxious miscreant with a penchant for fisticuffs.
[ترجمه گوگل]بابا که یک دزد دریایی و قاچاقچی بود، یک شرور نفرت انگیز بود که میل زیادی به مشت زدن داشت
[ترجمه ترگمان]یک دزد دریایی و قاچاقچی، بابا یک آدم نفرت انگیز و نفرت انگیز بود که میل داشت با مشت و لگد به مشت و لگد بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So Ali Baba set out for the forest to look for his brother.
[ترجمه گوگل]پس علی بابا برای جستجوی برادرش راهی جنگل شد
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب علی بابا به طرف جنگل رفت تا دنبال برادرش بگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our pick is baba ghanoush, humble eggplant roasted and miraculously transformed with tahini, garlic and olive oil – voila: dipping delight.
[ترجمه گوگل]انتخاب ما بابا قانوش است، بادمجان فروتنی که با تاهین، سیر و روغن زیتون به طرز معجزه آسایی دگرگون شده است – voila: dipping delight
[ترجمه ترگمان]انتخاب ما، \"بابا ghanoush\"، \"بادمجان سرخ شده\" است که به نحو معجزه آسایی با سس تاهینی، سیر و روغن زیتون تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. BABA derivatives also showed potential to induce resistance against TMV, CMV, phytophthora blight and nematodes.
[ترجمه گوگل]مشتقات BABA همچنین پتانسیل ایجاد مقاومت در برابر TMV، CMV، سوختگی فیتوفتورا ​​و نماتدها را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]مشتقات بابا همچنین پتانسیل ایجاد مقاومت در برابر TMV، CMV، پژمردگی phytophthora و nematodes را نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ali Baba and the 40 thieves knew what mattered in a cavern laden with jewel - encrusted treasure.
[ترجمه گوگل]علی بابا و 40 دزد می‌دانستند در غاری مملو از جواهرات چه چیزی اهمیت دارد
[ترجمه ترگمان]علی بابا و چهل دزد می دانستند که در غاری که پر از گنجینه جواهر است چه اهمیتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We soon realized that the black mark was Baba Grugru oil spraying air above the derrick.
[ترجمه گوگل]ما خیلی زود متوجه شدیم که نقطه سیاه روغن بابا گروگرو است که هوا را بالای دریک می پاشید
[ترجمه ترگمان]به زودی متوجه شدیم که علامت سیاه بابا از روغن spraying بالای جرثقیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پدر (اسم)
abba, father, dad, sire, pater, baba

بابا (اسم)
father, dad, baba, pal, daddy, pa, papa, grandpa

انگلیسی به انگلیسی

• ancient sumerian goddess
small spongelike leavened cake usually containing raisins and rum, rum baba; (slang) respectful form of address for an older man; (slang) child

پیشنهاد کاربران

بپرس