burgundy

/ˈbɝːɡəndi//ˈbɜːɡəndi/

ناحیه ی بورگاندی (در فرانسه)، گونه های شراب بورگاندی که سفید و قرمز و معمولا سک هستند، هرگونه شراب قرمز و سک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: burgundies
(1) تعریف: a region in central France.

(2) تعریف: (usu. l.c.) any of several red or white wines made in this area, or any of various red wines made elsewhere.

(3) تعریف: (l.c.) a purplish red color.

جمله های نمونه

1. Burgundy has always been considered a major centre of gastronomy.
[ترجمه گوگل]بورگوندی همیشه به عنوان مرکز اصلی غذا شناسی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]بورگونی همواره به عنوان یک کانون بزرگ در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Chablis vineyard is the northernmost in Burgundy.
[ترجمه گوگل]تاکستان Chablis شمالی ترین تاکستان در بورگوندی است
[ترجمه ترگمان]The vineyard، شمالی ترین قسمت بورگونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was wearing a burgundy polyester jacket.
[ترجمه گوگل]او یک ژاکت پلی استر شرابی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]اون لباس قرمز رنگی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Burgundy is celebrated for its fine wines.
[ترجمه گوگل]بورگوندی برای شراب های خوبش جشن گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]بورگونی به خاطر شراب عالی خود مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His new wife was Beatrice of Burgundy, and the marriage was part of the complex Second Plan to strengthen imperial power.
[ترجمه گوگل]همسر جدید او بئاتریس اهل بورگوندی بود و این ازدواج بخشی از برنامه پیچیده دوم برای تقویت قدرت امپراتوری بود
[ترجمه ترگمان]همسر جدید او، بئاتریس اهل بورگونی بود، و این ازدواج بخشی از طرح دوم پیچیده برای تقویت قدرت امپراطوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Pinot Noirs from Burgundy are often expensive, make no mistake.
[ترجمه گوگل]پینو نوآرهای بورگوندی اغلب گران هستند، اشتباه نکنید
[ترجمه ترگمان]The Noirs از بورگونی، غالبا گران هستند، هیچ اشتباهی مرتکب نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many ships passed them before Pride of Burgundy, crossing from Calais to Dover, came to their aid.
[ترجمه گوگل]کشتی های بسیاری از آنها گذشتند تا اینکه پراید بورگوندی که از کاله به دوور می گذرد، به کمک آنها آمد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشتی ها قبل از غرور بورگونی، که از کاله به دوور عبور کرده بودند، از آنجا عبور کردند و به کمک آن ها آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A post-mortal blood clot lay like a burgundy slug in the left ventricle.
[ترجمه گوگل]یک لخته خون پس از مرگ مانند یک حلزون شرابی در بطن چپ قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یه لخته خون سالم مثل یه گلوله قرمز توی بطن چپ خوابیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many other Burgundy Towns and villages are packed with medieval markets, Romanesque churches and Cistercian abbeys.
[ترجمه گوگل]بسیاری دیگر از شهرها و روستاهای بورگوندی مملو از بازارهای قرون وسطایی، کلیساهای رومی و صومعه های سیسترسین هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهرهای دیگر بورگونی و روستاها مملو از بازارهای قرون وسطایی، کلیساهای رومی و صومعه ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His suite is lined with tasteless burgundy leather panelling - even on the doors.
[ترجمه گوگل]سوئیت او با پوشش چرم شرابی بی مزه - حتی روی درها - پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]اتاق او پوشیده از یک چرم قرمز پررنگ پوشیده شده بود - حتی روی درها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For the striped ribbon, thinly roll out the burgundy icing and cut into thick strips.
[ترجمه گوگل]برای نوار راه راه، مایه کیک شرابی را نازک باز کرده و به نوارهای ضخیم برش دهید
[ترجمه ترگمان]برای روبان راه راه، که به رنگ قرمز آغشته شده بود و رشته های ضخیم آن را پاره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She wore a burgundy one-piece swimsuit, burgundy high-heeled sandals and burgundy toenails.
[ترجمه گوگل]او یک مایو یک پارچه شرابی، صندل های پاشنه بلند شرابی و ناخن های پا شرابی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او لباس swimsuit به رنگ قرمز شرابی به رنگ قرمز شرابی با ناخن های پاشنه بلند و ناخن های پای قرمز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She settled on a plain pleated skirt in burgundy wool, a cream blouse and a lightweight cashmere sweater.
[ترجمه گوگل]او روی یک دامن چین دار ساده از پشم شرابی، یک بلوز کرم و یک ژاکت کشمیری سبک نشست
[ترجمه ترگمان]او روی یک دامن چین دار با پشمی قرمز، یک بلوز بستنی فروشی و یک پلیور ارزان قیمت نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Like Southfork Ranch, the seating is in crusty burgundy leatherette button-down style.
[ترجمه گوگل]مانند Southfork Ranch، صندلی‌ها به سبک چرم شرابی پوسته‌دار و دکمه‌دار هستند
[ترجمه ترگمان]این جایگاه، مانند مزرعه ساوث فورک، به سبک button crusty قرمز رنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I prefer Burgundy to claret.
[ترجمه گوگل]من بورگوندی را به کلارت ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من بورگونی را بیشتر به شراب ارغوانی ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bourgogne, region in france famous for its wines
usually red table wine from burgundy (france); deep red color, wine-red color

پیشنهاد کاربران

( رنگ ) زرشکی، سماقی
شرابی رنگ
قرمز مایل به زرشکی
( رنگ ) قرمز تیزه
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
a dark red colour
قرمز براق
رنگ بورگاندی

بپرس