bump up against


(اتفاقا به کسی) برخوردن، تصادفا ملاقات کردن

انگلیسی به انگلیسی

• collide against, come up against forcefully

پیشنهاد کاربران

We kept bumping up against inflexible regulations.
ما مدام با مقررات انعطاف ناپذیر مخالفت کردیم.

بپرس