bucket seat

/ˈbəkətˈsiːt//ˈbʌkɪtsiːt/

صندلی سطلی، صندلی قوس دار که زاویه ی پشتی آن قابل تغییر است (مثل صندلی برخی اتومبیل ها)، صندلی یکنفری در هواپیماواتومبیل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a single seat with a molded back, as in some cars and airplanes.

جمله های نمونه

1. ERGONOMIC. Bucket seat on slide adjusters. Steering wheel.
[ترجمه گوگل]ارگونومیک صندلی سطلی روی تنظیم کننده های کشویی فرمان
[ترجمه ترگمان]ergonomic صندلی بکت روی slide چرخ Steering
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bucket seat platforms are not repairablIf the seat platform is damaged, replace platform as a unit.
[ترجمه گوگل]سکوهای صندلی سطلی قابل تعمیر نیستند اگر سکوی صندلی آسیب دیده است، سکو را به عنوان یک واحد جایگزین کنید
[ترجمه ترگمان]سطلی که روی سکوی صندلی نصب شده باشد، آسیب دیده و پلت فرم را به عنوان یک واحد تعویض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Remove head restraint from the bucket seat.
[ترجمه گوگل]تکیه گاه سر را از روی صندلی سطلی بردارید
[ترجمه ترگمان]بنده ای سر را از روی صندلی خالی بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While positioning the seat track on the bucket seat platform, route the power seat switch connector through the access hole in the seat cushion frame, if equippe.
[ترجمه گوگل]در حالی که مسیر صندلی را روی سکوی صندلی سطلی قرار می دهید، کانکتور سوئیچ صندلی برقی را از طریق سوراخ دسترسی در قاب بالشتک صندلی، در صورت وجود، هدایت کنید
[ترجمه ترگمان]در حالی که موقعیت صندلی را بر روی سکوی صندلی bucket قرار دهید، رابط سوییچ برق را از طریق حفره دسترسی در قاب کناری صندلی، اگر equippe باشد، قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. COMFORTABLE. Bucket seat on slide adjusters.
[ترجمه گوگل]راحت صندلی سطلی روی تنظیم کننده های کشویی
[ترجمه ترگمان]comfortable صندلی بکت روی slide
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These are the colours of lines on Beck's map and also sometimes of station trims and new station bucket seats.
[ترجمه گوگل]اینها رنگ خطوط روی نقشه بک و همچنین گاهی اوقات تزئینات ایستگاه و صندلی های سطلی جدید است
[ترجمه ترگمان]این ها رنگ های خطوط روی نقشه بک هستند و هم چنین گاهی اوقات ایستگاه station و صندلی ایستگاه جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sherman and Maria are sitting in their tan leather bucket seats staring right at them.
[ترجمه گوگل]شرمن و ماریا روی صندلی‌های سطلی چرم برنزه‌شان نشسته‌اند و درست به آن‌ها خیره شده‌اند
[ترجمه ترگمان]شرمن و ماریا روی صندلی های چرمی tan نشسته بودند و به آن ها خیره شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even multimillionaires don't like getting blood all over their soft, beige leather bucket seats.
[ترجمه گوگل]حتی مولتی‌میلیونرها هم دوست ندارند که سرتاسر صندلی‌های سطلی چرمی نرم و بژشان خون شود
[ترجمه ترگمان]حتی multimillionaires دوست ندارد که روی صندلی های نرم و نرم و چرمی شان خون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The car includes such niceties as a cassette deck and bucket seats.
[ترجمه گوگل]این خودرو دارای ویژگی‌های زیبایی مانند عرشه کاست و صندلی‌های سطلی است
[ترجمه ترگمان]این خودرو دارای دقت و دقت به عنوان یک کاست و صندلی خالی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• low individual seat having molded back (as in planes or cars)
a bucket seat is a seat for one person in a car or aeroplane which has rounded sides that partly enclose and support the body.

پیشنهاد کاربران

بپرس