boycott

/ˌbɔɪˌkɑːt//ˈboɪkɒt/

معنی: تحریم، بایکوت، تحریم کردن
معانی دیگر: از خرید یا به کار بردن کالا خودداری کردن، (به ملاحظات سیاسی یا مذهبی) ترک مراوده کردن، طرد کردن، ناروا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: boycotts, boycotting, boycotted
• : تعریف: to refuse to buy, use, attend, or deal with (a product, activity, business, or the like), usu. as a protest or means of persuasion.
مترادف: blacklist, eschew, reject, shun
مشابه: avoid, ban, disdain, disregard, embargo, ignore, rebuff, refuse, scorn, spurn

- People are boycotting the shoe manufacturer to protest unjust labor practices.
[ترجمه ب گنج جو] اون کارخانه ی تولید کفش که مردم تحریمش کردن به خاطر اعتراضیه که برای رفتارهای ناعادلانه در ازای کارگران وجود داره.
|
[ترجمه گوگل] مردم در اعتراض به اعمال ناعادلانه کار، تولید کننده کفش را تحریم می کنند
[ترجمه ترگمان] مردم تولید کننده کفش را تحریم می کنند تا به اعمال ناعادلانه کار اعتراض کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: boycotter (n.)
• : تعریف: the act or process of boycotting.
مترادف: ban, blacklisting, condemnation
مشابه: embargo, exclusion, picketing, prohibition, rejection

- Last year's boycott of the company caused major financial losses.
[ترجمه گوگل] تحریم سال گذشته این شرکت باعث خسارات مالی زیادی شد
[ترجمه ترگمان] تحریم سال گذشته این شرکت باعث خسارت های مالی بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- New laws were passed as a result of the boycott.
[ترجمه گوگل] در نتیجه تحریم قوانین جدیدی تصویب شد
[ترجمه ترگمان] قوانین جدید در نتیجه تحریم تصویب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the boycott of the goods made by that country
تحریم کالاهای ساخت آن کشور

2. he encouraged the people to boycott the film
مردم را تشویق کرد که آن فیلم را تحریم کنند.

3. We boycott all products tested on animals.
[ترجمه گوگل]ما تمام محصولات آزمایش شده روی حیوانات را تحریم می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همه محصولات مورد آزمایش بر روی حیوانات را تحریم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People were urged to boycott the country's products.
[ترجمه گوگل]از مردم خواسته شد که محصولات کشور را تحریم کنند
[ترجمه ترگمان]مردم از مردم خواستند تا محصولات کشور را تحریم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are determined to boycott them.
[ترجمه گوگل]ما مصمم هستیم آنها را تحریم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما مصمم هستیم که آن ها را تحریم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Opposition groups declared a boycott of the elections.
[ترجمه گوگل]مخالفان انتخابات را تحریم کردند
[ترجمه ترگمان]گروه های مخالف تحریم انتخابات را اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She proposed a boycott of the meeting.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد تحریم این جلسه را داد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد تحریم این نشست را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Opposition leaders had called for a boycott of the vote.
[ترجمه گوگل]رهبران اپوزیسیون خواستار تحریم این انتخابات شده بودند
[ترجمه ترگمان]رهبران مخالف خواهان تحریم رای گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They have urged people to boycott foreign products.
[ترجمه گوگل]آنها از مردم خواسته اند که محصولات خارجی را تحریم کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مردم را بر آن داشتند تا محصولات خارجی را تحریم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The call for a boycott could be enough to seal the fate of next week's general election.
[ترجمه گوگل]فراخوان برای تحریم می تواند برای تعیین سرنوشت انتخابات عمومی هفته آینده کافی باشد
[ترجمه ترگمان]درخواست تحریم می تواند برای مهر و موم کردن سرنوشت انتخابات عمومی هفته آینده کافی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The country could face a consumer boycott of its beef exports.
[ترجمه گوگل]این کشور ممکن است با تحریم مصرف کننده صادرات گوشت گاو خود مواجه شود
[ترجمه ترگمان]این کشور می تواند با تحریم مصرف کنندگان گوشت گاو مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The group has called for a boycott of the elections.
[ترجمه گوگل]این گروه خواستار تحریم انتخابات شده است
[ترجمه ترگمان]این گروه خواستار تحریم انتخابات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are now trying to organize a boycott .
[ترجمه گوگل]آنها اکنون در تلاشند تا یک تحریم سازماندهی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون در حال تلاش برای سازماندهی تحریم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The unions urged people to boycott the referendum.
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها از مردم خواستند که همه پرسی را تحریم کنند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها از مردم خواستند تا رفراندوم را تحریم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A boycott of/against goods from the EU began in June.
[ترجمه گوگل]تحریم / علیه کالاهای اتحادیه اروپا در ژوئن آغاز شد
[ترجمه ترگمان]تحریم کالاهای از اتحادیه اروپا در ماه ژوئن آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحریم (اسم)
interdict, prohibition, embargo, boycott, lockout

بایکوت (اسم)
boycott

تحریم کردن (فعل)
ban, prohibit, boycott, blackball, lock out, proscribe

تخصصی

[نساجی] بایکوت - قطع رابطه تجاری

انگلیسی به انگلیسی

• ban, embargo, refusal to purchase or use a product
ban, place an embargo upon, refuse to purchase or use a product
when people boycott a country, organization, or event, they refuse to be involved with it, because they strongly disapprove of it. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...an olympic boycott.

پیشنهاد کاربران

تحریم کردن
بایکُتیدَن.
تحریمی که مردم وضع میکنند مثل نخریدن اجناس یک کشور نژادپرست
تحریم
تحریم کردن
ممنوع کردن

بپرس