bowing

/ˈboʊɪŋ//ˈbəʊɪŋ/

(نواختن آلات موسیقی زهی مثل ویولن) روش به کار بردن آرشه

جمله های نمونه

1. After thirty years in politics, he is finally bowing out.
[ترجمه گوگل]او پس از سی سال فعالیت در سیاست، سرانجام سر تعظیم فرود آورد
[ترجمه ترگمان]پس از سی سال در سیاست، سرانجام تعظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were bowing as the king and queen walking in.
[ترجمه گوگل]در حالی که شاه و ملکه وارد می شدند، تعظیم می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که شاه و ملکه در حال راه رفتن بودند تعظیم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm bowing out of this scheme I don't approve of it.
[ترجمه گوگل]من از این طرح سر تعظیم فرود می‌آورم و آن را تأیید نمی‌کنم
[ترجمه ترگمان]من در این طرح تعظیم می کنم و این کار را تایید نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's embarrassing to see staff bowing and scraping to the new director.
[ترجمه گوگل]دیدن تعظیم و خراش دادن کارکنان به مدیر جدید شرم آور است
[ترجمه ترگمان]دیدن کارکنان در حال تعظیم کردن و گوش دادن به مدیر جدید شرم اور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She'll be bowing out at the end of the month, after presenting the programme for eight years.
[ترجمه گوگل]او پس از ارائه برنامه به مدت هشت سال، در پایان ماه تعظیم خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او در پایان این ماه پس از ارائه این برنامه به مدت هشت سال در حال تعظیم کردن خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cellist's bowing was very sensitive .
[ترجمه گوگل]تعظیم نوازنده ویولن سل بسیار حساس بود
[ترجمه ترگمان]تعظیم cellist بسیار حساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Corbett entered the room, bowing respectfully.
[ترجمه گوگل]کوربت وارد اتاق شد و با احترام تعظیم کرد
[ترجمه ترگمان])))))))))))))))))))))))))))
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was beginning to tire of all their bowing and scraping.
[ترجمه گوگل]او داشت از تمام تعظیم و خراشیدن آنها خسته می شد
[ترجمه ترگمان]داشت از همه تعظیم و scraping خسته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He'll be bowing out at the end of the week, after presenting the programme for ten years.
[ترجمه گوگل]او پس از ده سال ارائه برنامه در پایان هفته تعظیم خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او در پایان هفته بعد از ارائه این برنامه به مدت ده سال تعظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some shops are bowing to consumer pressure and stocking organically grown vegetables.
[ترجمه گوگل]برخی از مغازه ها در برابر فشار مصرف کنندگان سر تعظیم فرود می آورند و سبزیجات ارگانیک را ذخیره می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از فروشگاه ها در مقابل فشار مصرف کنندگان و stocking که به صورت ارگانیک پرورش می یابند، تعظیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was bowing low, making quickly, very quickly, the sign of the cross.
[ترجمه گوگل]کم کم تعظیم می کردم، به سرعت، خیلی سریع، علامت صلیب را می ساختم
[ترجمه ترگمان]تعظیم کوتاهی کردم و سریع و سریع، علامت صلیب را درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We find ourselves bowing to the inevitable and buying a people carrier.
[ترجمه گوگل]ما متوجه می شویم که در برابر موارد اجتناب ناپذیر تعظیم می کنیم و یک شرکت حمل و نقل مردمی می خریم
[ترجمه ترگمان]ما در حال تعظیم کردن به ناگزیر و خرید یک حامل افراد هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bowing out: Myrtle Milner is retiring as postmistress in the village of Wharram-le-Street, near Malton.
[ترجمه گوگل]تعظیم: میرتل میلنر به عنوان مستخدم پست در دهکده Wharram-le-Street، نزدیک مالتون، بازنشسته می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در روستای of - le در نزدیکی Malton در حال بازنشستگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I turn back to my class, bowing deeply.
[ترجمه گوگل]با تعظیم عمیق به کلاسم برمی گردم
[ترجمه ترگمان]به کلاس من بر می گردم، و عمیقا تعظیم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Prime Minister, however, was simply bowing to the inevitable.
[ترجمه گوگل]با این حال، نخست وزیر به سادگی در برابر امر اجتناب ناپذیر تعظیم کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال نخست وزیر به سادگی در حال تعظیم کردن به اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] پیچ برداشتن - خم شدن

انگلیسی به انگلیسی

• playing of a violin with a bow; manner in which a violinist handles a bow

پیشنهاد کاربران

احترام گذاشتن
تعظیم
خم شدن به نشانه احترام
bowing ( موسیقی )
واژه مصوب: کمانه‏کشی
تعریف: به صدا درآوردن زه‏های سازهای کمانه‏ای با کمانه
خم شدن استخوان - کج شدن استخوان
خم شدن به نشانه احترام
( از سر تا کمر خم شدن )
احترام در ورزش کاراته
احترام و سلام در کشورهای جنوب شرقی اسیا

به نوعی احترام ( تعظیم )
کمانی شدن. .
ظاهرا یک نوع بیماری هست مربوط به حنجره
تعظیم، خم کردن سر و بدن به نشان ی احترام

بپرس