bode

/boʊd//bəʊd/

معنی: خبر رسان، پیش گویی کردن، حاکی بودن از، دلالت داشتن، نشانه بودن، شگون داشتن
معانی دیگر: از پیش آگاهی دادن، یمن داشتن (یا نداشتن)، یکی از دو زمان گذشته ی فعل: bide، نشانه بودن از، دلالت داشتن بر

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bodes, boding, boded
• : تعریف: to indicate about the future; portend.
مشابه: forecast, foretell, harbinger, portend, promise, threaten

- The late frost boded ill for the fruit crop.
[ترجمه گوگل] یخبندان دیرهنگام باعث بدی محصول میوه شد
[ترجمه ترگمان] این نخستین نشانه های یخ بندان برای محصول میوه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
( verb )
• : تعریف: a past tense of bide.

جمله های نمونه

1. bode ill
بدیمن بودن،شگون بد داشتن،از آینده ی بدی خبر دادن

2. bode well
خوش یمن بودن،شگون داشتن،از آینده ی خوبی خبر دادن

3. These events bode well for us.
[ترجمه Sina] این اتفاقات نشانه ی خوبی برای ما است. ( برای ما خوش یمن است )
|
[ترجمه گوگل]این اتفاقات برای ما خوب است
[ترجمه ترگمان]این رویدادها برای ما خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These recently published figures bode ill/do not bode well for the company's future.
[ترجمه گوگل]این ارقامی که اخیراً منتشر شده، نوید بد/خوبی برای آینده این شرکت ندارد
[ترجمه ترگمان]این ارقام که به تازگی منتشر شده اند، نشانه بدی هستند \/ نشانه خوبی برای آینده این شرکت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Weapon bode [breed] peace.
[ترجمه گوگل]سلاح نوید [نژاد] صلح است
[ترجمه ترگمان]نشانه صلح سلاح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bad trading figures do not bode well for the company's future.
[ترجمه گوگل]ارقام بد معاملاتی برای آینده شرکت خبر خوبی ندارد
[ترجمه ترگمان]ارقام فروش بد نشانه خوبی برای آینده این شرکت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The opinion polls do not bode well for the Democrats.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی ها برای دموکرات ها نوید خوبی ندارد
[ترجمه ترگمان]نظر سنجی آرا نشانه خوبی برای دموکرات ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It all seems to bode well for 1993 which, John Bennett reckons, should be better than 199
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همه اینها نویدبخش سال 1993 است که به عقیده جان بنت، باید بهتر از سال 199 باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این نشانه خوبی برای سال ۱۹۹۳ است، که جان بنت فکر می کند، باید بهتر از ۱۹۹ مورد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even if they are fictional characters, it doesn't bode well for the poor things.
[ترجمه گوگل]حتی اگر آنها شخصیت های تخیلی باشند، برای فقرا نوید خوبی ندارد
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آن ها شخصیت های تخیلی باشند، نشانه خوبی برای چیزهای بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results of the opinion poll do not bode well for the Democrats.
[ترجمه گوگل]نتایج این نظرسنجی برای دموکرات ها خوشایند نیست
[ترجمه ترگمان]نتایج این نظرسنجی، نشانه خوبی برای دموکرات ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Those numbers bode well for the Raiders.
[ترجمه گوگل]این اعداد نوید خوبی برای Raiders است
[ترجمه ترگمان]این اعداد برای مهاجمین خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dinner doesn't bode well for the food-loving gentleman entering the kitchen without a decent set of knives.
[ترجمه گوگل]شام برای آقای عاشق غذا که بدون یک مجموعه چاقو مناسب وارد آشپزخانه می شود، نوید خوبی ندارد
[ترجمه ترگمان]شام بدون داشتن کارد و کارد خوب برای شام نشانه خوبی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That would not bode well for public access.
[ترجمه گوگل]این برای دسترسی عمومی به خوبی نمی تواند باشد
[ترجمه ترگمان]این نشانه خوبی برای دسترسی عموم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A bode plot shows the magnitude of a network function in decibels versus frequency, using a logarithmic scale for frequency.
[ترجمه گوگل]نمودار بادی، بزرگی تابع شبکه را بر حسب دسی بل در مقابل فرکانس، با استفاده از مقیاس لگاریتمی برای فرکانس نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک نمودار نشانه، اندازه تابع شبکه در دسی بل در برابر فرکانس، با استفاده از یک مقیاس لگاریتمی برای فرکانس را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Adjusting control system with Bode diagram has been a common method in certain fields, but remains a new subject .
[ترجمه گوگل]تنظیم سیستم کنترل با دیاگرام Bode یک روش رایج در زمینه های خاص بوده است، اما موضوع جدیدی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]تنظیم سیستم کنترل با این نمودار، یک روش رایج در زمینه های خاص است، اما یک موضوع جدید باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خبر رسان (اسم)
messenger, bode, herald, informer

پیش گویی کردن (فعل)
forestall, presage, auspicate, bode, forespeak, foretell, foretoken, soothsay, portend, predict, presignify

حاکی بودن از (فعل)
smell, bode, bespeak, hold out, betoken, signify, symbolize

دلالت داشتن (فعل)
bode

نشانه بودن (فعل)
bode

شگون داشتن (فعل)
bode

انگلیسی به انگلیسی

• portend, presage; be a sign or omen of
if something bodes ill, it makes you think that something bad will happen in the future. if it bodes well, it makes you think that something good will happen; a literary word.

پیشنهاد کاربران

با ایما و اشاره مطلبی را رساندن/ گفتن
To indicate something through sings
نوید بخش بودن
دال بودن و پیام رسان بودن، تقریبا هم معنای stand for

به نقل از هزاره:
نشانه ی چیزی بودن
خبر دادن از
پیشگویی کردن

بپرس