blurt

/ˈblɜːrt//blɜːt/

معنی: بروز دادن
معانی دیگر: (معمولا با out) نسنجیده گفتن، بی اختیار گفتن، از دهان پراندن، از دهان بیرون انداختن کلمات، باout

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blurts, blurting, blurted
• : تعریف: to utter abruptly, awkwardly, and without discretion (often fol. by "out").
مشابه: babble

- Feeling pressured, he finally blurted his reasons for leaving.
[ترجمه گوگل] او که احساس فشار می کرد، در نهایت دلایل خود را برای رفتن آشکار کرد
[ترجمه ترگمان] او که احساس فشار می کرد، سرانجام دلایل خود را برای ترک نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She blurted out the name of the killer.
[ترجمه گوگل] او نام قاتل را به زبان آورد
[ترجمه ترگمان] او نام قاتل را به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Now he just wants to hear the coach blurt out his name occasionally.
[ترجمه گوگل]حالا او فقط می خواهد بشنود که مربی هر از گاهی نامش را به زبان می آورد
[ترجمه ترگمان]حالا فقط می خواد بشنوه که مربی بعضی وقتا اسمش رو می گه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Oh, to blurt it all out.
[ترجمه گوگل]اوه، همه چیز را روشن کنم
[ترجمه ترگمان] اوه، برای اینکه همش رو بروز بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Somehow, Agnes couldn't bring herself to blurt out a warning.
[ترجمه گوگل]به نحوی، اگنس نتوانست خود را مجبور کند که هشداری را بیان کند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اگنس نمی توانست خودش را قانع کند که یک هشدار بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I wanted to blurt this out, for I always wanted people to know how good my mother was.
[ترجمه گوگل]می‌خواستم این موضوع را روشن کنم، زیرا همیشه می‌خواستم مردم بدانند که مادرم چقدر خوب است
[ترجمه ترگمان]می خواستم از او تقلید کنم، چون همیشه دلم می خواست مردم بفهمند که مادرم چقدر خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you can blurt out 2000 sentences, you can run for American President.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید 2000 جمله را به زبان بیاورید، می توانید نامزد ریاست جمهوری آمریکا شوید
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید ۲۰۰۰ جمله را تلفظ کنید، می توانید برای رئیس جمهور آمریکا فرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Blurt out sentences to develop your international muscle.
[ترجمه گوگل]جملات را تار کنید تا عضلات بین المللی خود را توسعه دهید
[ترجمه ترگمان]جملات خود را بیان کنید تا عضلات بین المللی خود را گسترش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I will blurt out 1 passage every week. I SWEAR!
[ترجمه گوگل]من هر هفته 1 قسمت را تار می کنم قسم میخورم!
[ترجمه ترگمان]هر هفته هر هفته از یک راهرو می گذرم !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can even blurt out sentences while you a shower!
[ترجمه گوگل]شما حتی می توانید جملات را در حین دوش گرفتن بیان کنید!
[ترجمه ترگمان]! تو حتی میتونی تا وقتی که دوش بگیری حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you can blurt out 300 sentences, you can make a living in America.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید 300 جمله را به زبان بیاورید، می توانید در آمریکا امرار معاش کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید ۳۰۰ جمله را تلفظ کنید، می توانید در آمریکا زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't blurt out this piece of news.
[ترجمه گوگل]این خبر را لو نروید
[ترجمه ترگمان]این خبر را به من نگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If you can blurt out 100 sentences, you can survive in America.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید 100 جمله را بیان کنید، می توانید در آمریکا زنده بمانید
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانید ۱۰۰ جمله را تلفظ کنید، می توانید در آمریکا زنده بمانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can't just Blurt it out like that.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید آن را به همین سادگی بیان کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی همینطوری از این موضوع سر در بیاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You must repeat 500 times to blurt out ont sentence!
[ترجمه گوگل]شما باید 500 بار تکرار کنید تا جمله را محو کنید!
[ترجمه ترگمان]شما باید ۵۰۰ بار تکرار کنید که هیچ یک از آن ها ont شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I will blurt out 10 sentences every day. I SWEAR!
[ترجمه مهدیه] من هر روز ۱۰ جمله را بازگویی میکنم
|
[ترجمه گوگل]من هر روز 10 جمله را تار می کنم قسم میخورم!
[ترجمه ترگمان]هر روز ۱۰ تا جمله رو تکرار می کنم! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The boss cannot blurt or gossip.
[ترجمه گوگل]رئیس نمی تواند غیبت کند یا شایعه کند
[ترجمه ترگمان]رئیس نمی تواند دروغ بگوید یا سر و صدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بروز دادن (فعل)
divulge, blurt

انگلیسی به انگلیسی

• say suddenly, speak without thinking

if you blurt something out, you say it suddenly, after trying hard to keep quiet or to keep it secret.

پیشنهاد کاربران

بازگو کردن
بی اختیار گفتن
نادانسته افشا کردن
بند را به آب دادن
( از دهان ) پراندن
بروز دادن

بپرس