bloodstream

/ˈblədˌstrim//ˈblʌdstriːm/

معنی: رگ گردش خون
معانی دیگر: حشره یا جانوری که خون می مکد (به ویژه زالو)، خون آشام، خون مک، خونی که در دستگاه گردش خون جریان دارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the blood flowing within the circulatory system of a living organism.

جمله های نمونه

1. one can die from an excess of alcohol in the bloodstream
زیادی الکل در رگ ها می تواند منجر به مرگ شود.

2. Bacteria was introduced into his bloodstream through an unsterile needle.
[ترجمه گوگل]باکتری از طریق یک سوزن غیراستریل وارد جریان خون او شد
[ترجمه ترگمان]باکتری ها از طریق یک سوزن unsterile وارد جریان خون او شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Certain chemicals are easily absorbed into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]برخی از مواد شیمیایی به راحتی در جریان خون جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مواد شیمیایی به راحتی جذب جریان خون می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nutrients are absorbed into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]مواد مغذی در جریان خون جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]Nutrients در جریان خون جذب میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The drug is quickly absorbed into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]این دارو به سرعت در جریان خون جذب می شود
[ترجمه ترگمان]دارو خیلی سریع جذب جریان خون میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They injected the drug directly into her bloodstream.
[ترجمه گوگل]آنها دارو را مستقیماً به جریان خون او تزریق کردند
[ترجمه ترگمان] دارو رو مستقیما به جریان خون اون تزریق کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hormones are released from glands into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]هورمون ها از غدد وارد جریان خون می شوند
[ترجمه ترگمان]هورمون ها از غدد درون جریان خون آزاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Certain chemicals are easily absorbed into the bloodstream, while others are not.
[ترجمه گوگل]برخی از مواد شیمیایی به راحتی در جریان خون جذب می شوند، در حالی که برخی دیگر جذب نمی شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از مواد شیمیایی به راحتی در جریان خون جذب می شوند در حالی که برخی دیگر نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Traces of banned substances were detected in his bloodstream.
[ترجمه گوگل]در جریان خون وی آثاری از مواد ممنوعه مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]آثار مواد ممنوعه در جریان خون او شناسایی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hormones are secreted into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]هورمون ها در جریان خون ترشح می شوند
[ترجمه ترگمان]هورمون ها توی جریان خون مخفی شده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The molecules are absorbed into the bloodstream and consequently affect the organs.
[ترجمه گوگل]مولکول ها در جریان خون جذب می شوند و در نتیجه اندام ها را تحت تأثیر قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]مولکول ها به جریان خون جذب می شوند و در نتیجه بر اندام ها تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The disease releases toxins into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]این بیماری سموم را وارد جریان خون می کند
[ترجمه ترگمان]این بیماری سموم را در جریان خون آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The drug is injected directly into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]دارو به طور مستقیم به جریان خون تزریق می شود
[ترجمه ترگمان]این دارو به طور مستقیم به جریان خون تزریق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Oxygen diffuses from the lungs into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]اکسیژن از ریه ها به جریان خون پخش می شود
[ترجمه ترگمان]اکسیژن از ریه ها به درون جریان خون پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Blood streams out of his mouth.
[ترجمه گوگل]خون از دهانش جاری می شود
[ترجمه ترگمان]خون از دهانش بیرون می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Water and salts are absorbed into our blood stream.
[ترجمه گوگل]آب و املاح در جریان خون ما جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]آب و نمک در جریان خون ما جذب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Its blood, streaming upon the glass, was slowly set aside by the windscreen wipers.
[ترجمه گوگل]خون آن که روی شیشه جاری بود، به آرامی توسط برف پاک کن های شیشه جلو کنار رفت
[ترجمه ترگمان]خون آن، که روی شیشه می تابید، آهسته با برف پاک کن شیشه اتومبیل خود را کنار می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. His legs felt wobbly, blood streaming into his face from the cut on his forehead.
[ترجمه گوگل]پاهایش لرزید و خون از بریدگی پیشانی اش به صورتش جاری شد
[ترجمه ترگمان]پاهایش می لرزید و از بریدگی روی پیشانی اش جاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Men with blood streaming from their head wounds stood defiantly hurling stones.
[ترجمه گوگل]مردانی که خون از زخم‌های سرشان جاری می‌شد، سرکش ایستاده بودند و سنگ پرتاب می‌کردند
[ترجمه ترگمان]مردانی که خون از بالای سر آن ها جاری بود با گستاخی بر سنگ پرتاب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Blood streamed from the wound.
[ترجمه گوگل]از زخم خون جاری شد
[ترجمه ترگمان]خون از زخمش جاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. I looked round and there was blood streaming from this guy's head.
[ترجمه گوگل]به اطراف نگاه کردم و خون از سر این مرد جاری شد
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه کردم و خون از سرش جاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Blood streamed down his face.
[ترجمه گوگل]خون روی صورتش جاری شد
[ترجمه ترگمان]خون از صورتش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Bellot retired, blood streaming from a head wound.
[ترجمه گوگل]بلوت بازنشسته شد، خون از زخم سرش جاری شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که خون از زخم سرش جاری شده بود، از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Nature Alcohol is absorbed into the blood stream via the stomach and takes effect within 5-minutes.
[ترجمه گوگل]الکل طبیعت از طریق معده جذب جریان خون می شود و در عرض 5 دقیقه اثر می گذارد
[ترجمه ترگمان]الکل به درون جریان خون از طریق معده جذب می شود و در عرض ۵ دقیقه اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. There was blood streaming down her white nightdress and also soaking the bedcovers.
[ترجمه گوگل]خون روی لباس شب سفیدش جاری بود و همچنین روتختی ها را خیس می کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که لباس خواب سفیدش را خیس کرده بود و the را هم خیس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The fields of observation were unclear, the blood stream was slow, granular and intermittent. Blood stasis was observed in the top loops of capillaries and venulae.
[ترجمه گوگل]زمینه های مشاهده نامشخص بود، جریان خون کند، دانه ای و متناوب بود استاز خون در حلقه های بالای مویرگ ها و وریدها مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]زمینه مشاهده مشخص نبود، جریان خون آهسته، دانه دانه و متناوب بود در حلقه های فوقانی مویرگ ها دیده می شود و venulae فشار خون مشاهده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Objective To find out the possibility of omni-liver blood stream interruption blocking the inferior vena caval pericardium inter-portion by incisioning diaphragma central tendon through the abdomen.
[ترجمه گوگل]هدف: کشف احتمال قطع جریان خون همه‌کبدی که باعث مسدود شدن قسمت داخلی پریکارد ورید اجوف تحتانی با برش تاندون مرکزی دیافراگم از طریق شکم می‌شود
[ترجمه ترگمان]هدف برای پیدا کردن احتمال قطع جریان خون کبد - کبد باعث مسدود کردن ورید اجوف پایینی توسط incisioning diaphragma مرکزی از طریق شکم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Supports a healthy blood stream that will nourish, purify, strengthen, oxygenate and hydrogenate every cell in your body.
[ترجمه گوگل]از جریان خون سالمی پشتیبانی می کند که هر سلول بدن شما را تغذیه، تصفیه، تقویت، اکسیژن رسانی و هیدروژنه می کند
[ترجمه ترگمان]از یک جریان خون سالم پشتیبانی می کند که تغذیه، تصفیه، تقویت، oxygenate و دفع هر سلول در بدن شما را تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رگ گردش خون (اسم)
bloodstream

انگلیسی به انگلیسی

• flow of blood
your bloodstream is your blood as it flows around your body.
current of blood, steady flow of blood

پیشنهاد کاربران

در پزشکی : خونِ محیطی
جریان خون
noun - countable - usually singular :
جریان خون

بپرس