99 1540 100 1 be left واژه be left در جمله های نمونه 1. War is much too important to be left to the military. [ترجمه ترگمان]جنگ بسیار مهمتر از آن است که به ارتش واگذار شود [ترجمه گوگل]جنگ بسیار مهم است که به ارتش داده شود [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. Trees were to be left uncut, roads unpaved. [ترجمه ترگمان]درختان بریده نشده و جادهها آسفالت نشده بودند [ترجمه گوگل]درختان باید برداشته شوند، جاده های بدون سرپا نگه داشته شوند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. The report will be left on the shelf as so many reports have been left in the past. [ترجمه ترگمان]این گزارش در قفسه جا گذاشته خواهد شد، چرا که بسیاری از گزارشها در گذشته باقی ماندهاند [ترجمه گوگل]این گزارش در قفسه باقی خواهد ماند زیرا بسیاری از گزارش ها در گذشته باقی مانده است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. I desire only to be left in peace. [ترجمه ترگمان]من فقط میل دارم که در صلح و آرامش تنها باشم [ترجمه گوگل]من فقط می خواهم در صلح باقی بمانم [ترجمه شما] ... معنی کلمه be left به انگلیسی be left• be deserted, be abandoned be left holding the baby• be suddenly left with the responsibility be left را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Farhood He's old enough to be left for the evening معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها هدی چامهای > well versed علی رعنایی > came to life Figure > what a bummer Sunflowe > Diverting مهدی نصر > rhetorical question Sunflower > Full bodied سجاد اپیکور > such a wow ایدا قزل بیگلو > sailed نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعرهگذرپارسا حیدری Dark Light FarhoodA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمانsamir_8203 فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی binoculars ناپذیر رزمندگان تحسین آمیز shet همی دار نام کره ای