be left

جمله های نمونه

1. War is much too important to be left to the military.
[ترجمه گوگل]جنگ خیلی مهم است که به ارتش سپرده شود
[ترجمه ترگمان]جنگ بسیار مهم تر از آن است که به ارتش واگذار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Trees were to be left uncut, roads unpaved.
[ترجمه گوگل]درختان باید قطع نشوند و جاده ها آسفالت نشوند
[ترجمه ترگمان]درختان بریده نشده و جاده ها آسفالت نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report will be left on the shelf as so many reports have been left in the past.
[ترجمه گوگل]گزارش در قفسه گذاشته خواهد شد زیرا گزارش های زیادی در گذشته باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش در قفسه جا گذاشته خواهد شد، چرا که بسیاری از گزارش ها در گذشته باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I desire only to be left in peace.
[ترجمه گوگل]من فقط آرزو دارم که در آرامش رها شوم
[ترجمه ترگمان]من فقط میل دارم که در صلح و آرامش تنها باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without help, many elderly people would be left isolated.
[ترجمه گوگل]بدون کمک، بسیاری از افراد مسن در انزوا باقی خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]بدون کمک بسیاری از افراد مسن ترک خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'll be left behind if we loiter.
[ترجمه گوگل]اگر پرسه بزنیم عقب می مانیم
[ترجمه ترگمان]اگر پرسه بزنیم پشت سرمان خواهیم ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't want to be left for dead in some stinking alley.
[ترجمه گوگل]نمی‌خواهم در کوچه‌ای متعفن رها شوم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم که در یک کوچه متعفن باقی بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Minor cuts and grazes can usually be left uncovered to heal by themselves.
[ترجمه گوگل]بریدگی ها و چراهای جزئی معمولاً می توانند بدون پوشش باقی بمانند تا خود به خود بهبود یابند
[ترجمه ترگمان]بریدگی ها و grazes کوچک را معمولا می توان برای التیام خود از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The question cannot be left undecided.
[ترجمه گوگل]این سوال را نمی توان بلاتکلیف رها کرد
[ترجمه ترگمان]مساله این است که بدون شک و تردید باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He thought the matter might be left over for the present.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که ممکن است این موضوع فعلاً باقی بماند
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد که این موضوع ممکن است برای حال حاضر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't be left standing, ladies and gents, while a bargain slips past your eyes.
[ترجمه گوگل]خانم ها و آقایان، در حالی که معامله ای از چشمان شما می گذرد، ایستاده نمانید
[ترجمه ترگمان]خانم ها و آقایان، وقتی معامله از جلوی چشم شما رد می شود، اینجا را ترک نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's asked to be left alone but the press keep pestering her.
[ترجمه گوگل]از او خواسته شده که تنها بماند اما مطبوعات او را اذیت می کنند
[ترجمه ترگمان]او از من خواست که تنها باشم، اما مطبوعات مدام او را اذیت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fruit should be left on the tree as long as possible .
[ترجمه گوگل]میوه باید تا جایی که امکان دارد روی درخت بماند
[ترجمه ترگمان]میوه باید تا جایی که ممکن است بر روی درخت باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He can be left to work on his own.
[ترجمه گوگل]می توان او را رها کرد تا خودش کار کند
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می تواند بکند این است که روی خودش کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be deserted, be abandoned

پیشنهاد کاربران

Be left over
I ate some bread rolls left from the night before .
تنها گذاشته شدن - ترک شدن - رها کردن
Reza and I need to be left alone
رضا و من نیاز داریم تا تنها باهم باشیم.
He's old enough to be left for the evening

بپرس