bargaining chip

/ˈbɑːrɡənɪŋˈtʃɪp//ˈbɑːɡɪnɪŋtʃɪp/

(در معامله کردن) عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب، مزیت، انگیزانه، برگ برنده، اهرم فشار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something that can be used in negotiating or making deals, esp. if likely to yield an advantage.

- Management used the bonus plan as a bargaining chip.
[ترجمه گوگل] مدیریت از طرح پاداش به عنوان ابزار چانه زنی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان] مدیریت از طرح پاداش به عنوان یک چیپ چانه استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Missiles were used as a bargaining chip in negotiations for economic aid.
[ترجمه گوگل]در مذاکرات برای کمک اقتصادی از موشک ها به عنوان ابزار چانه زنی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]موشک ها به عنوان یک چیپ چانه در مذاکرات برای کمک اقتصادی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rubio suggests that oil be used as a bargaining chip in any trade talks.
[ترجمه گوگل]روبیو پیشنهاد می کند که از نفت به عنوان ابزار چانه زنی در هر مذاکرات تجاری استفاده شود
[ترجمه ترگمان]روبیو پیشنهاد می کند که از نفت به عنوان ابزاری برای چانه زدن در هر گونه مذاکرات تجاری استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The information could be used as a bargaining chip to extract some parallel information from Britain.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات می تواند به عنوان یک ابزار چانه زنی برای استخراج برخی اطلاعات موازی از بریتانیا استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات می تواند به عنوان یک تراشه bargaining برای استخراج برخی اطلاعات موازی از بریتانیا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The release of prisoners was used as a bargaining chip.
[ترجمه گوگل]آزادی زندانیان به عنوان ابزاری برای معامله مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آزادی زندانیان به عنوان یک چانه مذاکره مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bargaining chip in the new distribution mechanism, the online network of institutional investors is also under - take - all.
[ترجمه گوگل]تراشه چانه زنی در مکانیسم توزیع جدید، شبکه آنلاین سرمایه گذاران نهادی نیز همه را در دست گرفته است
[ترجمه ترگمان]تراشه Bargaining در مکانیزم توزیع جدید، شبکه آنلاین سرمایه گذاران نهادی نیز تحت نظارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even its original version he had regarded as no more that a bargaining chip.
[ترجمه گوگل]حتی نسخه اصلی آن را به عنوان یک ابزار چانه زنی در نظر نمی گرفت
[ترجمه ترگمان]حتی نسخه اصلی آن را به عنوان یک چیپ چانه نزد خود حساب نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beijing and Moscow are using their close ties as a bargaining chip vis - a - vis Washington.
[ترجمه گوگل]پکن و مسکو از روابط نزدیک خود به عنوان ابزاری برای چانه زنی در مقابل واشنگتن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]پکن و مسکو از روابط نزدیک خود به عنوان یک چیپ چانه در مقابل واشنگتن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the detainees are only a short - term bargaining chip.
[ترجمه گوگل]اما بازداشت شدگان فقط یک ابزار چانه زنی کوتاه مدت هستند
[ترجمه ترگمان]اما بازداشت شدگان تنها یک چیپ مذاکره کوتاه مدت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The move suggests New Delhi could use its solar energy plan as a bargaining chip at the forthcoming climate change summit in Copenhagen.
[ترجمه گوگل]این اقدام نشان می‌دهد که دهلی نو می‌تواند از طرح انرژی خورشیدی خود به عنوان ابزاری برای چانه‌زنی در نشست آتی تغییرات آب و هوایی در کپنهاگ استفاده کند
[ترجمه ترگمان]این حرکت نشان می دهد که دهلی نو می تواند از برنامه انرژی خورشیدی خود به عنوان یک چیپ چانه در اجلاس تغییرات آب و هوایی آینده در کپنهاگ استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These advantages will become the reorganization and restructuring of enterprises in the important bargaining chip.
[ترجمه گوگل]این مزایا تبدیل به سازماندهی مجدد و تجدید ساختار شرکت ها در تراشه مهم چانه زنی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این مزایا، سازماندهی مجدد و تجدید ساختار شرکت ها در فرآیند مذاکره مهم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It can not and must not be used as a bargaining chip.
[ترجمه گوگل]نمی‌توان و نباید از آن به عنوان ابزار معامله استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این نمی تواند و نباید به عنوان یک چیپ چانه به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He re - stated his position that nuclear weapons should not be used as an international bargaining chip.
[ترجمه گوگل]او مجدداً موضع خود را مبنی بر عدم استفاده از سلاح های هسته ای به عنوان ابزار چانه زنی بین المللی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او گفت که موضع او مبنی بر این که سلاح های هسته ای نباید به عنوان یک معامله بین المللی مورد استفاده قرار گیرند را بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Smart politicians could cobble together a new coalition that used support for policies to encourage the use of natural gas as the new bargaining chip to replace the drilling bargaining chip.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران باهوش می‌توانند ائتلاف جدیدی را تشکیل دهند که از حمایت از سیاست‌ها برای تشویق استفاده از گاز طبیعی به عنوان ابزار جدید مذاکره برای جایگزینی ابزار چانه‌زنی حفاری استفاده کند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران باهوش می توانند یک ائتلاف جدید را کنار هم قرار دهند که از سیاست هایی برای تشویق استفاده از گاز طبیعی به عنوان چیپ چانه جدید برای جایگزین کردن چیپ چانه زدن استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something which can be used in order to gain an advantage in a negotiation
in discussions between people, a bargaining chip is something of value which is held by one of the people involved, and which can be exchanged in order to obtain something from the other party.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : برگ برنده
Something that gives an advantage in a deal
synonym : bargaining counter
ابزار چانه زنی
a potential concession or other factor which can be used to advantage in negotiations
برگ برنده، امتیاز چانه زنی
Missiles were used as a bargaining chip in negotiations for economic aid
برگ برنده
اهرم فشار
اهرمی برای چانه زنی
مهرهٔ معاوضه

بپرس