back up

پیشنهاد کاربران

⭕️ به طور عامیانه فارسی میشه "پشت کسی در آمدن".
پُشتاپ
�پُشت� ( back ) و �آپ� ( همریشه با up )
نیروی کمکی [اصطلاح پلیسی]
معانی ، تعاریف و مثال هایی از 𝐛𝐚𝐜𝐤 𝐮𝐩 در دیکشنری vocapture و لانگمن :
1️⃣
move a vehicle backwards
عقب راندن
That beeping sound indicates that the truck is backing up
2️⃣
support in an argument , etc
...
[مشاهده متن کامل]

پشتیبانی کردن ، حمایت کردن
The police officers are backed up by extra teams of people at the weekend
3️⃣
copy a computer file
کپی کردن فایل کامپیوتر
Back all your files up onto a storage device or Cloud
4️⃣
To undo one's actions
بازگرداندن
I couldn't see how to finish the project, so I backed
up and tried it another way
5️⃣
To reconsider one's thoughts
بازنگری کردن ( افکار )
This isn't working. Let's back up and think about it
6️⃣
To halt the flow or movement of something
توقف جریان یا حرکت چیزی
When I flushed the toilet, the plumbing backed up and burst

۴ تا معنی پرتکرار داره:
۱. حمایت کردن از کسی یا چیزی
His mother backed him up on everything.
۲. تایید کردن حرف یا گفته ای
Ali's story was backed up by the witness' testimony.
۳. گرفتن بک آپ از اطلاعات کامپیوتر
...
[مشاهده متن کامل]

۴. دنده عقب رفتن یا با پای پیاده به عقب رفتن
She backed up until she found herself against the wall.

اثبات کردن با ارائه مدارک.
The debator used numerous documents to back up his statements.
مناظره کننده از مدارک زیادی برای اثبات گفته هایش استفاده کرد.
برگشتن، عقب رفتن
دیکشنری لانگمن:
1. back somebody/something ↔ up to say or show that what someone is saying is true:
پشت کسی درآمدن ( جهت اثبات چیزی ) ، اثبات کردن
چیزی
Jane would back me up if she were here.
...
[مشاهده متن کامل]

جین پشت من در میومد ( بهتون ثابت میکرد ) اگر اینجا بود.
There’s no evidence to back up his accusations.
هیچ شواهدی وجود نداره تا اتهامات اش ثابت شه.
These theories have not been backed up by research.
این نظریه ها توسط تحقیقات ثابت نمی شوند.
2. back somebody/something ↔ up to provide support or help for someone or something:
کمک کردن، حمایت کردن به کسی / چیزی
The plan’s success depends on how vigorously the UN will back it up with action.
موفقیت طرح بستگی به این داره که سازمان ملل متحد چقدر با شور و اشتیاق در عمل، از اون حمایت میکنه.
The police officers are backed up by extra teams of people at the weekend.
افسران پلیس توسط تیم های مضاعف مردم در آخر هفته حمایت می شوند.
3. to make a copy of information stored on a computer:
پشتیبان گیری ( کامپیوتر )
برای ایجاد یک کپی از اطلاعات ذخیره شده بر روی کامپیوتر
Make sure you back up.
اطمینان حاصل کنید که بک آپ کردید.
These devices can back up the whole system.
این دستگاه ها می توانند از کل سیستم بک آپ بگیرن.
Back all your files up onto floppy disks.
همه فایل ها تو روی فلاپی بک آپ بگیر.

4. especially American English to make a vehicle move backwards:
بیشتر در انگلیسی بریتیش
به معنای دنده عقب
The truck stopped and then backed up.
کامیون متوقف شده و سپس دنده عقب رفت.
I backed the car up a little.
من یکم ماشینو دنده عقب بردم.
5. to move backwards:
Back up a bit so that everyone can see.
6. if traffic backs up, it forms a long line of vehicles that cannot move:
The traffic was starting to back up in both directions.
اگر ترافیک طولانی بشه، یک مسیر طولانی از وسایل نقلیه ای که نمی توانند حرکت کنند، شکل می گیره:
ترافیک از هر دو جهت شروع به طولانی شدن میکرد
7. if a toilet, sink etc backs up, it becomes blocked so that water cannot flow out of it.
اگر توالت، سینک و غیره بگیرد، مسدود می شود، به طوری که آب نمی تواند از آن عبور کند.
.

Back up!
برگرد.
( ترافیک ) پس زدن ، طولانی شدن
traffic backs up, it forms a long line of vehicles that cannot move
The traffic was starting to back up in both directions.
ترافیک داشت شروع می کرد به پس زدن از هر دو طرف
...
[مشاهده متن کامل]

. . . . . . . . . . . . . . .
۲ - متعدی: ترافیک را پس زدن
The accident has backed up the traffic
این تصادف ترافیک را پس زده است ( طولانی کرده است )

اطلاعات پشتیبانی
برو عقب_ بکش کنار
1 - اثبات کردن با ارائه مدارک ومستندات ( در دادگاه )
جایگزین
تأیید ( مطالبی که قبلا گفتین با ارائه مثال و استدلال )
move or drive backwards.
عقب عقب رفتن
( ماشین ) دنده عقب رفتن
Sam backed up, and leaned against the wall
سام عقب عقب رفت و به دیوار تکیه کرد.
در مورد ماشین: دنده عقب رفتن
اثبات کردن ( مثلاً برای اثبات گفته هایش . . . )
to support someone
از کسی حمایت کردن
کلاس جبرانی گذاشتن
نسخه پشتیبانی از داده ها
back up ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پشتیبان 2
تعریف: نسخه‏ای از داده‏ها برای استفاده در مواردی که نسخۀ اصلی آسیب دیده باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس