brackish

/ˈbrækɪʃ//ˈbrækɪʃ/

معنی: شورمزه، بد مزه
معانی دیگر: شوراب مانند، شوراب سان، تلخاب مانند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: brackishness (n.)
(1) تعریف: somewhat salty; briny.

(2) تعریف: distasteful; unsavory.

جمله های نمونه

1. Brackish waters generally support only a small range of faunas.
[ترجمه گوگل]آب های شور عموماً فقط محدوده کوچکی از جانوران را پشتیبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]آب های آلوده به طور کلی تنها از محدوده کوچکی از faunas پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These fishes do best in brackish or salt water.
[ترجمه گوگل]این ماهی ها در آب شور یا شور بهترین عملکرد را دارند
[ترجمه ترگمان]این ماهی ها در آب شور یا آب شور بهترین کار را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Arius are brackish water to marine fish, which means a tank especially for them.
[ترجمه گوگل]آریوس ها برای ماهی های دریایی آب شور هستند که مخصوصاً برای آنها مخزن است
[ترجمه ترگمان]آب شور برای ماهی های دریایی آب شور است که به معنی تانک به ویژه برای آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It also has a slight preference for brackish water.
[ترجمه گوگل]همچنین ترجیح کمی برای آب شور دارد
[ترجمه ترگمان]آب شور هم چنین اولویت کمی برای آب شور دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both types of water and a brackish mixture can ebb and flow together.
[ترجمه گوگل]هر دو نوع آب و مخلوط شور می توانند با هم جریان پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع آب و یک مخلوط آب شور می توانند بالا و پایین بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Inland and coastal fresh and brackish waters and marshes in lowlands, especially with plenty of vegetation and shallow muddy water.
[ترجمه گوگل]آب های شیرین و لب شور داخلی و ساحلی و مرداب ها در مناطق پست، به ویژه با پوشش گیاهی فراوان و آب های گل آلود کم عمق
[ترجمه ترگمان]در آب های داخلی و ساحلی و آب شور و آب شور در زمین های پست و به ویژه با مقدار زیادی پوشش گیاهی و آب گل آلود کم عمق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Amazon and others World-wide examples of these brackish waters abound.
[ترجمه گوگل]آمازون و سایر نمونه‌های جهانی از این آب‌های شور فراوان است
[ترجمه ترگمان]آمازون و دیگران نمونه هایی از این آب های شور شور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My brackish water tank is built into a wall.
[ترجمه گوگل]مخزن آب شور من در یک دیوار ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]مخزن آب شور من در یک دیوار ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Breed exclusively by fresh and brackish water and marshes; often in coastal waters on migration.
[ترجمه گوگل]تولید مثل منحصراً توسط آبهای شیرین و شور و مردابها اغلب در آبهای ساحلی در هنگام مهاجرت
[ترجمه ترگمان]نژاد منحصرا با آب شیرین و آب شور و باتلاق ها و اغلب در آب های ساحلی بر سر مهاجرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All these tropical areas have their own brackish flora and fauna, but few if any are known in the trade.
[ترجمه گوگل]همه این مناطق گرمسیری دارای گیاهان و جانوران شور مخصوص به خود هستند، اما تعداد کمی از آنها در تجارت شناخته شده اند
[ترجمه ترگمان]تمام این مناطق استوایی، گیاهان و حیوانات شور مخصوص خود را دارند، اما اگر کسی در این مناطق دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Articles and books on brackish water fishkeeping are few and far between.
[ترجمه گوگل]مقالات و کتاب‌های مربوط به نگهداری از ماهی‌های آب‌های شور بسیار کم هستند
[ترجمه ترگمان]مواد و کتاب هایی که در مورد آب شور آب شور دارند، کم و بیش فاصله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fresh or brackish lakes and lagoons, usually reed-fringed, also marshes.
[ترجمه گوگل]دریاچه‌ها و تالاب‌های تازه یا لب شور، معمولاً با حاشیه‌های نی، نیز باتلاق‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]دریاچه های تازه یا brackish، تالاب ها و تالاب ها، معمولا پوشیده از fringed و باتلاق ها نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was brackish, laced with gypsum, but she forced it down, and she filled the bottles.
[ترجمه گوگل]شور بود، با گچ پوشیده شده بود، اما او آن را به زور پایین آورد و بطری ها را پر کرد
[ترجمه ترگمان]آب شور بود و با گچ سفید شده بود، اما به زور آن را پایین کشید و بطری را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cypresses, with their tolerance for brackish water, thrive in these ecosystems.
[ترجمه گوگل]سروها با تحمل آب شور، در این اکوسیستم ها رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]Cypresses با تحمل آن ها برای آب شور، در این اکوسیستم ها رونق یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The plants take salty or brackish water, and either warm it, vaporise it and separate off the salts and impurities, or pass it through filters.
[ترجمه گوگل]گیاهان آب شور یا شور را می گیرند و آن را گرم می کنند، تبخیر می کنند و املاح و ناخالصی ها را جدا می کنند یا از فیلترها عبور می دهند
[ترجمه ترگمان]گیاهان آب شور یا شوری دارند و یا آن را گرم می کنند، آن را گرم می کنند و نمک و ناخالصی ها را جدا می کنند و یا آن را از طریق فیلترها عبور می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شورمزه (صفت)
brackish

بد مزه (صفت)
unsavory, brackish

تخصصی

[عمران و معماری] تلخ و شور
[نساجی] شور- شورمزه - نمکی

انگلیسی به انگلیسی

• briny, somewhat salty (of water); unpleasant, distasteful
brackish water is slightly salty.

پیشنهاد کاربران

شورمزه ( دررمورد آب گفته میشود، معمولا آب ناخالص اینطور است )

بپرس