94 1539 100 1 Bone up /boʊn ʌp/ /bəʊn ʌp/ واژه Bone up در جمله های نمونه 1. He's boning up for his finals. [ترجمه ترگمان]اون داره برای فینال سکس می کنه [ترجمه گوگل]او برای فینال خود در حال خنثی کردن است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. I have to bone up on criminal law for a test next week. [ترجمه Parissa] من باید درس قانون جزا رو خیلی بخونم برای امتحان هفته بعد0|0 [ترجمه ترگمان]من باید هفته آینده برای آزمایش به قانون جزا بروم [ترجمه گوگل]من مجبورم برای یک هفته آزمون یک قانون کیفری بگیرم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. She had boned up on the city's history before the visit. [ترجمه ترگمان]قبل از این که بازدید از شهر خارج شود، از تاریخ آن خبر داشت [ترجمه گوگل]او قبل از این دیدار در تاریخ شهر بود [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. She boned up on economics before applying for the job. ... معنی کلمه Bone up به انگلیسی bone up• cram, study hard and fast before an exam bone up on a subject• (slang) review with great detail for a short time Bone up را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Parissa تلاش کردن و درس خواندن زیاد برای امتحان یا مصاحبه شغلی یا غیره علی جوادی به معنی مطالعه کردن هستشStudy معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها افسانه احمدلی > come and go معنی > downright friendly مهران ارّهچی > Audiologist فاطمه سادات مجیدی ۱۱ ساله > متینا آرمین بنیادی > قیچی Sunflower > Monotone فاطمه سادات مجیدی ۱۱ ساله > متینا Figure > lollygag نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا حیدری محمدرضا ایوبی صانعرهگذرDark Light عاطفه موسویA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی تسخیر ناپذیر تحسین آمیز binoculars ناپذیر خودآموز حسرت آمیز پرفروغ