1. Azotemia is seldom responsible for symptoms unless its severity is sufficient to produce uremia.
[ترجمه گوگل]آزوتمی به ندرت مسئول علائم است مگر اینکه شدت آن برای تولید اورمی کافی باشد
[ترجمه ترگمان]Azotemia به ندرت مسئول علایم بیماری هستند مگر آنکه شدت آن برای تولید uremia کافی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Azotemia به ندرت مسئول علایم بیماری هستند مگر آنکه شدت آن برای تولید uremia کافی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The authors pointed out that periosteal new bone formation appeared during the course of azotemia.
[ترجمه گوگل]نویسندگان اشاره کردند که تشکیل استخوان جدید پریوست در طول دوره آزوتمی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]نویسندگان اشاره کردند که تشکیل استخوان ضریعی در طول دوره of ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نویسندگان اشاره کردند که تشکیل استخوان ضریعی در طول دوره of ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To observe the content of RASS and ANP in blood serum. To indicate the part mechanism of treatment of refractory cirrhosis ascites with azotemia.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده محتوای RASS و ANP در سرم خون برای نشان دادن مکانیسم بخشی از درمان سیروز مقاوم به آسیت با آزوتمی
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده محتوای of و ANP در سرم خون برای نشان دادن مکانیزم بخشی از درمان of refractory با azotemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده محتوای of و ANP در سرم خون برای نشان دادن مکانیزم بخشی از درمان of refractory با azotemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The effect of phosphate-load (PL) on urinary protein excretion (UPE) was observed in 1NIDDM patients without azotemia.
[ترجمه گوگل]اثر بار فسفات (PL) بر دفع پروتئین ادراری (UPE) در بیماران 1NIDDM بدون آزوتمی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]تاثیر بار فسفات بر روی دفع پروتئین ادراری (UPE)در ۱ NIDDM بیمار بدون azotemia مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاثیر بار فسفات بر روی دفع پروتئین ادراری (UPE)در ۱ NIDDM بیمار بدون azotemia مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Chinese medicine paved on the umbilicus and enema has definite clinical therapeutics effect on the treatment of refractory cirrhosis ascites with azotemia.
[ترجمه گوگل]طب چینی سنگ فرش شده روی ناف و تنقیه دارای اثر درمانی بالینی قطعی در درمان آسیت سیروز مقاوم به درمان با آزوتمی است
[ترجمه ترگمان]داروهای چینی که بر روی the و enema فرش می شود، تاثیر بالینی بالینی مشخصی بر رفتار cirrhosis refractory با azotemia دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داروهای چینی که بر روی the و enema فرش می شود، تاثیر بالینی بالینی مشخصی بر رفتار cirrhosis refractory با azotemia دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sodium polystyrene sulfonate is adequate for varieties of hyperkalemia and azotemia due to renal failure.
[ترجمه گوگل]پلی استایرن سولفونات سدیم برای انواع هیپرکالمی و آزوتمی ناشی از نارسایی کلیوی کافی است
[ترجمه ترگمان]polystyrene سدیم sulfonate برای انواع of و azotemia ناشی از نارسایی کلیه مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]polystyrene سدیم sulfonate برای انواع of و azotemia ناشی از نارسایی کلیه مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is defined by a loss of function of about 75 percent of the filtration system of the kidney and characterized by azotemia and low specific gravity of the urine.
[ترجمه گوگل]این بیماری با از دست دادن عملکرد حدود 75 درصد از سیستم فیلتراسیون کلیه تعریف می شود و با آزوتمی و وزن مخصوص پایین ادرار مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]این روش با از دست دادن عملکرد حدود ۷۵ درصد از سیستم فیلتراسیون کلیه تعریف می شود و با azotemia و جاذبه ویژه پایینی ادرار مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روش با از دست دادن عملکرد حدود ۷۵ درصد از سیستم فیلتراسیون کلیه تعریف می شود و با azotemia و جاذبه ویژه پایینی ادرار مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To indicate the part mechanism of treatment of refractory cirrhosis ascites with azotemia.
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن مکانیسم بخشی از درمان سیروز مقاوم به آسیت با آزوتمی
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن مکانیزم بخشی از درمان of refractory با azotemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن مکانیزم بخشی از درمان of refractory با azotemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The uremia syndrome includes kidney essence damage or kidney incompetence caused azotemia, renal hyperlipemia, renal anemia and electrolyte disorder caused uremia syndrome.
[ترجمه گوگل]سندرم اورمی شامل آسیب جوهر کلیوی یا نارسایی کلیه ناشی از آزوتمی، هیپرلیپیمی کلیوی، کم خونی کلیه و اختلال الکترولیتی ناشی از سندرم اورمی است
[ترجمه ترگمان]سندرم uremia شامل آسیب عصاره کلیه یا عدم صلاحیت کلیه ناشی از azotemia، hyperlipemia کلیه، کم خونی renal و اختلالات الکترولیت موجب سندروم uremia می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سندرم uremia شامل آسیب عصاره کلیه یا عدم صلاحیت کلیه ناشی از azotemia، hyperlipemia کلیه، کم خونی renal و اختلالات الکترولیت موجب سندروم uremia می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective To observe the clinical efficacy of combined therapy of Shehuang Paste (SHP) with colonic dialysis in treating patients with refractory cirrhotic ascites complicated with azotemia.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثربخشی بالینی درمان ترکیبی خمیر Shehuang (SHP) با دیالیز کولون در درمان بیماران مبتلا به آسیت سیروز مقاوم به درمان با ازوتمی
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثربخشی بالینی درمان ترکیبی of (SHP)با dialysis colonic در درمان بیماران مبتلا به cirrhotic refractory ascites با azotemia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثربخشی بالینی درمان ترکیبی of (SHP)با dialysis colonic در درمان بیماران مبتلا به cirrhotic refractory ascites با azotemia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Results:34 cases obtained normal renal function and 9 cases with azotemia after three months of operation.
[ترجمه گوگل]یافتهها: 34 مورد عملکرد کلیوی طبیعی و 9 مورد مبتلا به آزوتمی پس از سه ماه عمل داشتند
[ترجمه ترگمان]نتایج: ۳۴ مورد از عملکرد نرمال کلیه و ۹ موردی با azotemia پس از سه ماه عملیات بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج: ۳۴ مورد از عملکرد نرمال کلیه و ۹ موردی با azotemia پس از سه ماه عملیات بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But the incidence of UGB markedly increased in patients with hypotension, hypoxemia, hyponatremia, azotemia, acidosis, hyperglycemia and high MDA state following brain damage.
[ترجمه گوگل]اما بروز UGB به طور قابل توجهی در بیماران مبتلا به افت فشار خون، هیپوکسمی، هیپوناترمی، آزوتمی، اسیدوز، هیپرگلیسمی و وضعیت MDA بالا به دنبال آسیب مغزی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]اما شیوع اچ آی وی به طور قابل توجهی در بیماران مبتلا به hypotension، hypoxemia، hyponatremia، azotemia، acidosis، hyperglycemia و MDA - ۵۶ به دنبال آسیب مغزی، افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما شیوع اچ آی وی به طور قابل توجهی در بیماران مبتلا به hypotension، hypoxemia، hyponatremia، azotemia، acidosis، hyperglycemia و MDA - ۵۶ به دنبال آسیب مغزی، افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید