1. axiom of chioce
بنشت گزینش
2. It is a widely held axiom that governments should not negotiate with terrorists.
[ترجمه گوگل]این یک اصل رایج است که دولت ها نباید با تروریست ها مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]این یک اصل مهم است که دولت ها نباید با تروریست ها مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It is a widely held axiom that they should not negotiate with terrorists.
[ترجمه گوگل]این یک اصل رایج است که آنها نباید با تروریست ها مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]این یک نکته مهم است که آن ها نباید با تروریست ها مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Chomsky is committed to an axiom of biological determinism.
[ترجمه گوگل]چامسکی به اصل جبر زیستی متعهد است
[ترجمه ترگمان]چامسکی به یک اصل of بیولوژیکی متعهد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The second axiom of holistic medicine is that each person is unique and each program must be individualized.
[ترجمه گوگل]دومین اصل طب کل نگر این است که هر فرد منحصر به فرد است و هر برنامه باید فردی باشد
[ترجمه ترگمان]اصل کلی طب جامع این است که هر فرد منحصر به فرد است و هر برنامه باید فردی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Today we interpret the word axiom differently.
[ترجمه گوگل]امروز واژه بدیهیات را به گونه دیگری تعبیر می کنیم
[ترجمه ترگمان]امروز ما این کلمه را به طور متفاوت تفسیر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The axiom states that a population not represented in a parliament can not share a government which that parliament controls.
[ترجمه گوگل]بدیهیات بیان می کند که جمعیتی که در یک مجلس نماینده نداشته باشند، نمی توانند دولتی را که آن مجلس کنترل می کند، شریک باشد
[ترجمه ترگمان]این اصل بیان می دارد که جمعیتی که در مجلس نماینده ندارند نمی توانند دولتی را به اشتراک بگذارند که پارلمان آن را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The axiom is that these novels are the first to be written.
[ترجمه گوگل]اصل موضوع این است که این رمان ها اولین رمان هایی هستند که نوشته می شوند
[ترجمه ترگمان]اصل مطلب این است که این رمان ها اولین کسی هستند که نوشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For years the central axiom of modern campaigning has been that elections are won and lost on television.
[ترجمه گوگل]برای سالها اصل اصلی مبارزات انتخاباتی مدرن این بوده است که انتخابات در تلویزیون برنده و باخته است
[ترجمه ترگمان]سالهاست که اصل اصلی تبلیغات انتخاباتی در این کشور برنده و در تلویزیون از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What we have here is proof of the axiom that shit happens.
[ترجمه گوگل]آنچه ما در اینجا داریم، دلیلی بر این اصل است که اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]چیزی که اینجا داریم اثبات حقیقت اینه که این اتفاق می افته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was setting forth an important axiom.
[ترجمه گوگل]او بدیهیات مهمی را مطرح می کرد
[ترجمه ترگمان]او موضوع مهمی را مطرح کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I've never deviated from that axiom.
[ترجمه گوگل]من هرگز از این اصل منحرف نشده ام
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت از این قضیه منحرف نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Establishment of reconciliation cesser secta axiom.
14. In this axiom system, we made a study of the coherent measures of risk and convex measures of risk, which is extended from the coherent measures of risk, and proved its representation theorem.
[ترجمه گوگل]در این سیستم بدیهی، ما به بررسی معیارهای منسجم ریسک و معیارهای محدب ریسک که از معیارهای منسجم ریسک بسط مییابد، پرداختیم و قضیه بازنمایی آن را اثبات کردیم
[ترجمه ترگمان]در این سیستم اصلی، ما یک مطالعه از معیارهای منسجم ریسک و اقدامات محدب در معرض خطر، که از معیارهای منسجم ریسک گسترش داده می شود، و قضیه نمایش آن را اثبات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید