axes


جمع واژه ی: (ax(e

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of axis.
اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of ax.

جمله های نمونه

1. coordinate axes
محورهای مختصات،آسه های همارا

2. they attacked us, swinging swords and axes
در حالی که شمشیر و تبر در هواتکان می دادند به ما حمله ور شدند.

3. They equipped themselves with a pair of sharp axes and set off for the forest.
[ترجمه گوگل]آنها خود را به یک جفت تبر تیز مجهز کردند و به سمت جنگل حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها خودشان را با یک جفت محور تیز مجهز کردند و برای جنگل راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The firemen broke the door in with axes.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان با تبر در را شکستند
[ترجمه ترگمان]ماموران آتش نشانی در را با تبر می شکستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Away to the left, axes and saws were at work, weedy saplings falling.
[ترجمه گوگل]در سمت چپ، تبرها و اره ها در حال کار بودند، نهال های علف هرز در حال سقوط بودند
[ترجمه ترگمان]به سمت چپ، محورها و اره ها در حال کار بودند، و نهال های پوشیده از علف در حال افتادن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Suppose we are given some outline drawings of axes.
[ترجمه گوگل]فرض کنید چند طرح کلی از محورها به ما داده شده است
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که ما چند طرح کلی از محورها را به ما داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The helical axes have significantly different directions in the two structures, and it is not possible to superimpose the helices.
[ترجمه گوگل]محورهای مارپیچ دارای جهت های قابل توجهی در دو ساختار متفاوت هستند و امکان روی هم قرار دادن مارپیچ ها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در این دو ساختار، axes مارپیچی به طور قابل توجهی جهت های مختلفی دارند، و ممکن نیست که the مارپیچ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The building was apparently symmetrical about both axes, apart from a tall tower at the north-west corner.
[ترجمه گوگل]این بنا ظاهراً در هر دو محور متقارن بود، به غیر از یک برج بلند در گوشه شمال غربی
[ترجمه ترگمان]ساختمان ظاهرا از یک برج بلند در گوشه شمال غربی متقارن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Horizontal axes represent percentage population Fig.
[ترجمه گوگل]محورهای افقی درصد جمعیت را نشان می دهند شکل
[ترجمه ترگمان]محورهای افقی نشان دهنده درصد جمعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Quake involves killing opponents with a variety of implements including axes, nail guns and rocket launchers.
[ترجمه گوگل]زمین لرزه شامل کشتن مخالفان با ابزارهای مختلف از جمله تبر، اسلحه میخکوبی و موشک انداز است
[ترجمه ترگمان]زلزله شامل کشتن مخالفان با انواع تجهیزات از جمله تبر، تفنگ ناخن و خمپاره انداز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under these conditions, the scattered flux is minimal along the crystallographic axes.
[ترجمه گوگل]تحت این شرایط، شار پراکنده در امتداد محورهای کریستالوگرافی حداقل است
[ترجمه ترگمان]تحت این شرایط، شار پراکنده در امتداد محور کریستالوگرافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suppose now that we wish to search the database for axes similar in shape to some given axe.
[ترجمه گوگل]اکنون فرض کنید که می‌خواهیم در پایگاه داده برای محورهایی شبیه به برخی از محورهای داده شده جستجو کنیم
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که ما می خواهیم پایگاه داده را برای محور مشابه با یک تبر مشخص جستجو کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They wore with pride the badge of the timber corps; crossed axes.
[ترجمه گوگل]آنها با افتخار نشان سپاه چوب را می پوشیدند محورهای متقاطع
[ترجمه ترگمان]آن ها با غرور و افتخار به سپاه الوار تکیه داده بودند و تبر را از هم جدا کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The tribes of Central New Guinea use very simple tools such as hammers and axes.
[ترجمه ailin] قبایل مرکز جدید از ابزارهای بسیار ساده ای مانند چکش و تبر استفاده می کنند
|
[ترجمه گوگل]قبایل گینه نو مرکزی از ابزارهای بسیار ساده ای مانند چکش و تبر استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]قبایل گینه جدید از ابزارهای بسیار ساده ای مانند چکش و تبر استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] محور های مختصات جهت حرکت در یک آدمک ( روبات ) یا سایر سیستم های مکانیکی که عموماً با x، y و z مشخص می شود .
[ریاضیات] محور ها

انگلیسی به انگلیسی

• axes, is the plural of axe.
axes, is the plural of axis.

پیشنهاد کاربران

جمع axis به معنای محور
horizontal line and a vertical one
خط افقی و عمودی را می گویند که برای کشیدن محور به کار می رود
محورها

بپرس