awoken


اسم مفعول فعل: awaked) awake هم می گویند)

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past participle of awake.

جمله های نمونه

1. She was awoken by the noise.
[ترجمه گوگل]از سر و صدا بیدار شد
[ترجمه ترگمان]سر و صدا از خواب پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We were awoken by a pounding at the door.
[ترجمه عرفان] ما با صدای کوبیدن در از خواب پریدیم
|
[ترجمه گوگل]با کوبیدن در از خواب بیدار شدیم
[ترجمه ترگمان]صدای کوبیدن در به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was awoken by a sharp stabbing pain in her chest.
[ترجمه گوگل]او با درد شدید در قفسه سینه از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]با دردی شدید در سینه اش از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have at last awoken Mary to the fact that there's no easy way to success.
[ترجمه گوگل]ما بالاخره مری را با این واقعیت بیدار کردیم که هیچ راه آسانی برای موفقیت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]ما سرانجام مری را بیدار کرده ایم که راه آسانی برای موفقیت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was awoken from my dream by a knock at the door.
[ترجمه گوگل]با کوبیدن در از خواب بیدار شدم
[ترجمه ترگمان]با ضربه ای به در بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brooks was roughly awoken from his dream of making a fortune when his partner decamped with $ 100,000.
[ترجمه گوگل]بروکس تقریباً از رویای ثروتمند شدن بیدار شد وقتی که شریک زندگی اش با 100000 دلار کنار رفت
[ترجمه ترگمان]زمانی که شریک او با ۱۰۰۰۰۰ دلار فرار کرد، بروکس به شدت از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I slept through it until I was awoken by slamming doors?
[ترجمه گوگل]من در آن خوابیدم تا اینکه با کوبیدن درها از خواب بیدار شدم؟
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که در رو به هم کوبیدم تو این قضیه خوابیدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first tug had awoken him from a complacent slumber, the second had brought him to his feet.
[ترجمه گوگل]اولین یدک کش او را از خواب راحت بیدار کرده بود، دومی او را به پاهایش آورده بود
[ترجمه ترگمان]نخستین بار که او را از خواب بلند بیدار کرده بود، بار دوم او را از خواب بیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At dawn the next day we were awoken by the call to prayer from a nearby mosque.
[ترجمه گوگل]سحر روز بعد با صدای اذان مسجد مجاور بیدار شدیم
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد با فراخوان نماز از یک مسجد مجاور بیدار شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were awoken from their slumber by a knock at the door.
[ترجمه گوگل]با کوبیدن در از خواب غفلت بیدار شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با ضربه ای به در خواب از خواب بیدار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Earlier that morning I had awoken lying on the grass underneath an oak tree in Regent's Park.
[ترجمه گوگل]همان روز صبح در حالی که روی چمن زیر درخت بلوط در پارک ریجنت دراز کشیده بودم از خواب بیدار شده بودم
[ترجمه ترگمان]صبح آن روز، من از خواب پریده و روی علف ها زیر درخت بلوط در ریجنتز پارک خوابیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You are suddenly awoken by a loud noise.
[ترجمه گوگل]ناگهان با صدای بلندی از خواب بیدار می شوید
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدایی بلند از خواب بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wealthy householders have also awoken to the sound of trespassing swimmers enjoying an illicit dip.
[ترجمه گوگل]خانوارهای ثروتمند نیز با صدای ورود شناگرانی که از غواصی غیرقانونی لذت می برند از خواب بیدار شده اند
[ترجمه ترگمان]مالکین ثروتمند نیز به صدای of که در حال لذت بردن از یک شیب غیر قانونی هستند، بیدار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Have awoken with soreness in your genitals which can not be explained.
[ترجمه گوگل]با درد در اندام تناسلی خود بیدار شده اید که قابل توضیح نیست
[ترجمه ترگمان]با درد در اندام تناسلی خود از خواب پریده بودن که نمی توان آن را توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The recent sand storms have awoken people to the importance of environment protection.
[ترجمه گوگل]طوفان های شن اخیر مردم را به اهمیت حفاظت از محیط زیست بیدار کرده است
[ترجمه ترگمان]طوفان های شن اخیر مردم را به اهمیت حفاظت از محیط زیست بیدار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• awoken is the past participle of awake.

پیشنهاد کاربران

بپرس