1. Six awl make a shoemaker.
[ترجمه گوگل]شش خرطومی یک کفاش درست می کند
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An awl is an iron instrument used for piercing leather, but the word has been in punning use since time immemorial.
[ترجمه گوگل]جغد یک ابزار آهنی است که برای سوراخ کردن چرم استفاده میشود، اما این کلمه از زمانهای بسیار قدیم مورد استفاده قرار میگرفته است
[ترجمه ترگمان]An یک ابزار آهنی است که برای تیز کردن چرم به کار می رود، اما از زمان های بسیار دور کلمه مورد استفاده punning استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. T 2 rotary awl cover is a kind of structural member that has been applied extensively.
[ترجمه گوگل]پوشش خرطومی چرخشی T 2 نوعی عضو ساختاری است که به طور گسترده اعمال شده است
[ترجمه ترگمان]پوشش awl ۲ یک نوع از اعضای سازه ای است که به طور گسترده اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For instance, awl thread, ladder - shaped thread and triangle thread etc.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نخ آول، نخ نردبانی شکل و نخ مثلث و غیره
[ترجمه ترگمان]برای مثال نخ awl، نخ نردبانی و نخ مثلثی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Damage by sharp-edged awl or other may cause the mat to leak.
[ترجمه گوگل]آسیبدیدگی ناشی از بالهای تیز یا موارد دیگر ممکن است باعث نشت تشک شود
[ترجمه ترگمان]آسیب ناشی از awl لبه تیز و یا سایر موارد ممکن است موجب نشتی زمین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. AWL algorithm is also superior to other LRU improved algorithms.
[ترجمه گوگل]الگوریتم AWL نیز نسبت به سایر الگوریتم های بهبود یافته LRU برتری دارد
[ترجمه ترگمان]الگوریتم awl نیز نسبت به الگوریتم های بهبود یافته دیگر نیز برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The awl point can get into between teeth easily without cracking, having the function of toothpick.
[ترجمه گوگل]نقطه آول می تواند به راحتی و بدون ترک خوردن بین دندان ها قرار گیرد و عملکرد خلال دندان را دارد
[ترجمه ترگمان]The اول می تواند بدون ترک خوردن دندان ها را به هم متصل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was fun to play with an awl.
9. An awl or pick for extracting letters from set type.
[ترجمه گوگل]یک آویز یا انتخاب برای استخراج حروف از نوع مجموعه
[ترجمه ترگمان]یک درفش و یا برای استخراج حروف از نوع تعیین شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective To explore the operation effect of simple awl cranium drainage in treating chronic subdural hematoma.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر عملیات زهکشی جمجمه ی ساده در درمان هماتوم ساب دورال مزمن
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر عملیات of ساده awl در درمان hematoma های chronic مزمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Then suddenly, he thought of the awl which is used to make shoes.
[ترجمه گوگل]سپس ناگهان به فال افتاد که برای ساختن کفش از آن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سپس به درفش اشاره کرد که برای ساختن کفش استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. then take an awl and push it through his ear lobe into the door, and he will become your servant for life.
[ترجمه گوگل]سپس یک بال را بردارید و آن را از لاله گوشش به داخل در فشار دهید تا مادام العمر خدمتگزار شما شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن یک درفش به دست بگیرید و در گوش او بگذارید و او خدمتکار شما خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I accidentally broke the upper end of the awl.
[ترجمه گوگل]من به طور تصادفی انتهای بالایی بال را شکستم
[ترجمه ترگمان]من به طور تصادفی the درفش رو شکستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Six essential elements ere formed during the development of world local literature, i. e. local, clodhopper (literature image), local transition, local rationality, local narration, awl chuff.
[ترجمه گوگل]شش عنصر اساسی در طول توسعه ادبیات محلی جهان شکل گرفت، یعنی ه محلی، کلودهاپر (تصویر ادبیات)، گذار محلی، عقلانیت محلی، روایت محلی، آول چاف
[ترجمه ترگمان]شش عامل اساسی پیش از این که در طول توسعه ادبیات محلی جهان تشکیل شود، i ای واژه های محلی، clodhopper (تصویر ادبیات)، گذار محلی، عقلانیت محلی، روایت محلی، awl chuff
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید