awful

/ˈɑːfl̩//ˈɔːfl̩/

معنی: ترس، مهیب یا ترسناک
معانی دیگر: انگیزنده ی ترس و احترام، اعجاب انگیز، بهت آور، ترس آور، هراس انگیز، بسیار بد، وحشتناک، (عامیانه) خیلی، عظمت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: very bad; inferior.
مترادف: dreadful, lousy, pathetic, poor, terrible, wretched
متضاد: average, excellent, marvelous
مشابه: abysmal, almighty, atrocious, bad, dismal, ghastly, inadequate, inferior, jerry-built, mean, miserable, second-rate, shoddy, slipshod, worthless

- They did an awful job of repairing my car.
[ترجمه سعیدفعال] آنها به طرز فجیعی خودروی مرا تعمیر کردند.
|
[ترجمه ایدا] انها کار وحشتناکی در تعمیر ماشین من انجام دادند
|
[ترجمه امیر] اونها به طور وحشتناکی ماشین مرا تعمیر کردند
|
[ترجمه آرین] انها کار سهمگینی برای تعمیر خودروی من اجام دادند
|
[ترجمه حسین عبداللهی] آنها کار افتضاح تعمیر ماشین من را انجام دادند .
|
[ترجمه گوگل] آنها کار افتضاحی برای تعمیر ماشین من انجام دادند
[ترجمه ترگمان] اونا یه کار وحشتناک برای تعمیر ماشینم انجام دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My grades were awful last semester.
[ترجمه Negar_jch] نمرات قبلی من ترسناک و بد بود.
|
[ترجمه M] ترم قبل نمرات من بد و افتضاح بودند
|
[ترجمه حنانه] نمرات ترم قبل من افتضاح بود.
|
[ترجمه waffle] ترم پیش نمراتم افتضاح بودن.
|
[ترجمه گوگل] نمرات من ترم گذشته افتضاح بود
[ترجمه ترگمان] ترم دیشب خیلی افتضاح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: extremely unpleasant.
مترادف: dreadful, nasty
متضاد: wonderful
مشابه: atrocious, horrible, lousy, miserable, terrible, unpleasant

- There was an awful storm last night.
[ترجمه پویا] دیشب شبی وحشتناک طوفانی بود
|
[ترجمه Mahtab] وجود داشت دیشب طوفان وحشتناک
|
[ترجمه Parsa] دیشب طوفان وحشتناکی بود
|
[ترجمه Aghasia] دیشب یک طوفان وحشتناک در آنجا بود
|
[ترجمه F. S] شب گذشته یک طوفان ترسناک وجود داشت.
|
[ترجمه گوگل] دیشب طوفان وحشتناکی بود
[ترجمه ترگمان] دیشب یه طوفان وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was an awful smell coming from the garbage.
[ترجمه Aghasia] آنجا یک بوی افتضاحی از زباله می آمد
|
[ترجمه گوگل] بوی بدی از زباله می آمد
[ترجمه ترگمان] بوی بدی از سطل آشغال به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: causing a feeling of awe.
مترادف: awesome, dread, formidable, portentous, redoubtable, sublime
مشابه: affecting, dreadful, fearsome, ghastly, horrendous, horrific, imposing, impressive, majestic, moving, ominous, overwhelming, solemn, striking, terrible, tremendous, venerable, wonderful

- The explosion was an awful sight.
[ترجمه گوگل] انفجار منظره وحشتناکی بود
[ترجمه ترگمان] انفجار، منظره وحشتناکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
مشتقات: awfulness (n.)
• : تعریف: (informal) very; extremely.
مترادف: awfully, extremely, terribly, very
مشابه: uncommonly

- This was awful good pie!
[ترجمه ناشناس] کیک پای سیب خیلی خوبی بود
|
[ترجمه Aghasia] این به طور اعجاب انگیزی پای خوبی بود
|
[ترجمه هاپی] ناخوشایند
|
[ترجمه گوگل] این پای افتضاح خوب بود!
[ترجمه ترگمان] چه پای خوبی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an awful death
مرگ وحشت آور

2. an awful headache
سردرد شدید (وحشتناک)

3. the awful sight of christ on the cross
منظره ی بهت آور و احترام انگیز عیسی بر روی صلیب

4. god awful
بسیار بد،تنفرانگیز

5. i feel awful
حالم بد است (احساس بسیار بدی دارم).

6. his wife looked awful
زنش قیافه ی وحشتناکی داشت.

7. It's an awful nuisance having builders in the house all day.
[ترجمه م.خ] این یه مراحم افتضاح هست که سازنده تمام روز در خانه هست
|
[ترجمه فروزان] کارگران تمام روز در خانه باشند یه
|
[ترجمه فروزان] کارگران تمام روز توی خونه باشند یه مزاحمت وحشتناک است
|
[ترجمه گوگل]داشتن سازندگان در خانه در تمام طول روز یک مزاحمت وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]تمام روز در خانه اسباب دردسر شده و اسباب دردسر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I feel awful about forgetting her birthday.
[ترجمه آنیتا پرنو] من نسبت به فراموش کردن تولد او حس بدی دارم
|
[ترجمه گوگل]از اینکه روز تولدش را فراموش کردم احساس وحشتناکی دارم
[ترجمه ترگمان]در مورد فراموش کردن تولدش احساس بدی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've had a really awful haircut.
[ترجمه گوگل]من واقعا مدل موی افتضاحی داشتم
[ترجمه ترگمان]من موهای خیلی وحشتناکی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She still has an awful lot to learn.
[ترجمه گوگل]او هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارد
[ترجمه ترگمان]اون هنوز چیزای زیادی برای یاد گرفتن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 'They didn't even offer to pay. ' 'Oh that's awful. '
[ترجمه گوگل]آنها حتی پیشنهاد پرداخت نکردند "اوه این وحشتناک است '
[ترجمه ترگمان]آن ها حتی پیشنهاد پول هم ندادند اوه، خیلی بد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jill gradually became aware of an awful smell.
[ترجمه گوگل]جیل به تدریج متوجه بوی بدی شد
[ترجمه ترگمان]به تدریج جیل از بوی بدی آگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The awful thing is, it was my fault.
[ترجمه گوگل]چیز وحشتناک این است که تقصیر من بود
[ترجمه ترگمان] چیز وحشتناک اینه که تقصیر من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The awful spectre of civil war looms over the country.
[ترجمه گوگل]شبح وحشتناک جنگ داخلی سراسر کشور را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]شبح وحشتناک جنگ داخلی در سراسر کشور پدیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I can't put up with this awful machine any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگه نمیتونم این ماشین افتضاح رو تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانم این ماشین لعنتی را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There's an awful smell in here.
[ترجمه گوگل]اینجا بوی بدی می آید
[ترجمه ترگمان]اینجا بوی بدی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The plight of starving people is too awful to think about.
[ترجمه yas] اوضاع مردم گرسنه بسیار وحشتناک است که نمی توان به ان فکر کرد .
|
[ترجمه گوگل]وضعیت اسفبار مردم گرسنه خیلی وحشتناک است که نمی توان به آن فکر کرد
[ترجمه ترگمان]وضع اسفناک مردم گرسنه آن قدر وحشتناک است که بتوان به آن فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The awful truth about his disappearance finally dawned on her.
[ترجمه گوگل]حقیقت وحشتناک ناپدید شدن او سرانجام برای او آشکار شد
[ترجمه ترگمان]حقیقت وحشتناک ناپدید شدن ناپدید شدن او در او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He suffered awful injuries in the crash.
[ترجمه ممد] او در تصادف دچار جراحات وحشتناکی شد
|
[ترجمه گوگل]او در این تصادف جراحات بدی را متحمل شد
[ترجمه ترگمان] اون توی تصادف صدمه بدی دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. I felt awful when I realized what I'd done.
[ترجمه محمد صادق قربانی] وقتی متوجه کاری که کردم شدم ، احساس بدی داشتم .
|
[ترجمه گوگل]وقتی فهمیدم چه کار کرده ام، احساس بدی داشتم
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه کاری که کردم، احساس بدی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترس (صفت)
awful

مهیب یا ترسناک (صفت)
awful

انگلیسی به انگلیسی

• dreadful, inspiring fear; impressive, inspiring awe
if you say that something is awful, you mean that it is very unpleasant or bad.
if you look or feel awful, you look or feel ill.
you can use awful to emphasize how large an amount is; an informal use.

پیشنهاد کاربران

awful = terrible = dreadful
خیلی بد، مزخرف، ناخوشایند
جینگیلی جینگیلی قناری
۱ - خیلی بد، افتضاح
۲ - با ابهت ( از روی ترس )
Awesome:با شکوه ( از روی شادی )
Aweful=با ابهت ( از روی ترس )
کاربر محترم "حسین قربانی مدرس سه زبان"
آنقدر که وقت خودتان را صرف ارسال محتوای تکراری در آبادیس می کنید برای تبلیغ شغلتان
اگر صرف تحقیق می کردید بهتر نتیجه می گرفتید
خفن ( یعنی همراه با حس ترس و احترام شدید ) : awful
تکان دهنده
دردسرآفرین
رعب آور
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : awfulness
صفت ( adjective ) : awful
قید ( adverb ) : awfully
تلفظ Offal و Awful هر دو مثل همه
AWFUL :
۱. ناخوشایند ( صفت )
۲. ترسناک ( صفت )
۳. بسیار زیاد ( صفت )
۴. بسیار زیاد با طولانی ( قید )
OFFAL
اندام ها ( مانند کبد یا کلیه ) یک حیوان که برای غذا استفاده می شود
...
[مشاهده متن کامل]

جگر = کبد = Liver
قلوه = کلیه = Kidney
شُش = ریه = Lung
دل = قلب = Heart
سیرابی = شکمبه = Rumen
سیرابی شیردان = Tripe
دُنبَلان = بیضه = Testicles
کله = سر = Head
دست = Hand
مغز = Brain
چشم = Eye
و . . . همگی offal beef هستند

ناخوشایند
TERRIBLE
در کانون زبان REACH3
- This was awful good pie!
- این پای افتضاح خوب بود!
نگران کننده
Awful=terrible=dreadful
به طور وحشتناکی، افتضاح
Terrible
😱 وحشتناک😱
معنی awful بسیار سخت هست که طی کنیم terrible هستش،
در زبان عامیانه به معنای ( خیلی زیاد ) مثلا در فیلم فارست گامپ:
There is an awful lot you could tell about a person by their shoes.
مزخرف ، افتضاح، به درد نخور
بسیار بد / وحشتناک
تعریف = very bad
مثال = the pain was awful
خیلی بد، افتضاح
هیب و اعجاب انگیز
معنی انگلیسی←Terrible
در فارسی به معنی بسیار بد، افتضاح
افتضاح " عن
Trrible= افتضاح
وحشتناک/ horrible )
به معنی افتضاح و خیلی بد است
awful=very bad
مخالف wonderful.
بد، افتضاح ، نامناسب
فجیح
متنفر
Terrible
مخوف
لایک کنید
وحشتناک - افتضاح - خیلی بد
ترسناک

بدتیرین اتفاقی که میتونه بیوفته
بی ریخت، بدقواره
مهیب، ترسناک
Terrible
مزخرف
افتضاح
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس