• : تعریف: overpowered by a feeling of wonder, fear, or admiration.
- awe-struck by the sight of the erupting volcano
[ترجمه Alireza.paradise] مرعوب از دیدن فوران آتشفشان
|
[ترجمه گوگل] با دیدن فوران آتشفشان شگفت زده شده است [ترجمه ترگمان] از دیدن فوران آتشفشان فوران کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I stood and gazed at him, awestruck that anyone could be so beautiful.
[ترجمه امیر] من ایستادم و به او خیره شدم و در عجب بودم ک چطور کسی می تواند اینقدر زیبا باشد
|
[ترجمه گوگل]ایستادم و به او خیره شدم و از اینکه هرکسی می تواند اینقدر زیبا باشد بهت زده بودم [ترجمه ترگمان]من ایستادم و با وحشت به او خیره شدم، و وحشت کرده بودم که هر کسی می تواند این قدر زیبا باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She gazed awestruck at the jewels.
[ترجمه گوگل]او با حیرت به جواهرات خیره شد [ترجمه ترگمان]و با وحشت به جواهرات نگریست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. All the family members were thrown into awestruck silence under the threat of the gunmen.
[ترجمه گوگل]همه اعضای خانواده زیر تهدید مردان مسلح در سکوتی حیرت انگیز فرو رفته بودند [ترجمه ترگمان]همه اعضای خانواده تحت تهدید مردان مسلح به سکوت وحشت زده پرتاب شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I could tell she was impressed from the awestruck expression on her face.
[ترجمه گوگل]میتوانستم بفهمم که از حالت حیرتانگیز صورتش تحت تأثیر قرار گرفته است [ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که او تحت تاثیر صورت مات و مات او قرار گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. People were awestruck by the pictures the satellite sent back to earth.
[ترجمه گوگل]مردم از تصاویری که ماهواره به زمین فرستاده بود شگفت زده شدند [ترجمه ترگمان]مردم از عکس هایی که ماهواره به زمین برگردانده بودند وحشت زده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For a dozen heartbeats the city was awestruck, numbed and silent.
[ترجمه گوگل]برای ده ها ضربان قلب، شهر حیرت زده، بی حس و ساکت بود [ترجمه ترگمان]ده دوازده ضربان قلب شهر مات و مبهوت و کرخت شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was Demeter, she told the awestruck women.
[ترجمه گوگل]او به زنان حیرت زده گفت که او دمتر بود [ترجمه ترگمان]زن وحشت زده به زنان وحشت زده گفت: Demeter بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Rattlers have long gotten over the awestruck stage with Orlando.
[ترجمه گوگل]Rattlers مدتهاست که با اورلاندو از مرحله شگفتانگیز گذر کردهاند [ترجمه ترگمان]The زمان درازی را با ارلاندو گذرانده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The problem is that most people are awestruck by your fabulousness.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که بیشتر مردم از شگفت انگیز بودن شما شگفت زده شده اند [ترجمه ترگمان]مشکل این است که اغلب مردم تحت تاثیر fabulousness شما قرار می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. On its own, his army—the "Golden Horde", as awestruck local Slavs were later to nickname the newcomers—could dominate the region.
[ترجمه گوگل]به تنهایی، ارتش او - "هورد طلایی"، همانطور که اسلاوهای محلی حیرت زده بعدها به تازه واردان لقب دادند - می توانست بر منطقه مسلط شود [ترجمه ترگمان]ارتش او - \"ایل طلایی\"، همان طور که اسلاوها و اهالی محلی وحشت زده بعدها لقب the را می دادند - می توانستند بر منطقه تسلط یابند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I am absent - minded and awestruck, ho, then ride on the wind heading west.
[ترجمه گوگل]من غایب هستم - متفکر و متحیر، هو، سپس سوار باد که به سمت غرب می رود [ترجمه ترگمان]من بی minded و وحشت زده و وحشت زده به سمت غرب حرکت می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That was the final problem: an awestruck crew.
[ترجمه گوگل]این مشکل نهایی بود: یک خدمه حیرت زده [ترجمه ترگمان]این آخرین مشکل بود: یک گروه وحشت زده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The awestruck birds gazed at Wonder. Slowly, timidly, they rose into the air.
[ترجمه گوگل]پرندگان حیرت زده به واندر خیره شدند آهسته و ترسو به هوا برخاستند [ترجمه ترگمان]پرندگان وحشت زده به شگفتی می نگریستند آهسته و با احتیاط از جا برخاستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Jane was spending the day with the girls, who were awestruck by it all now.
[ترجمه گوگل]جین روز را با دخترانی سپری می کرد که اکنون از همه چیز شگفت زده شده بودند [ترجمه ترگمان]جین آن روز را با دخترها سپری می کرد، که حالا همه مات و مبهوت شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• struck with reverential fear, amazed if someone is awestruck, they are very impressed and amazed by something; a literary word. stunned, astounded, struck dumb, speechless
پیشنهاد کاربران
adjective : filled with feelings of fear and wonder : filled with awe ◀️ Awestruck admiration showed on her face. ◀️ They were awestruck by the sheer size of the project ◀️ As a kid who grew up listening to metal, I was scared of Manson. As an adult listening to them, I'm awestruck by just how much of their genius I've been missing out on. ... [مشاهده متن کامل]