اسم ( noun )
• : تعریف: a very strong feeling of wonder, reverence, or fear, caused by something grand or powerful.
• مترادف: fear, reverence, veneration, wonder, wonderment
• مشابه: amazement
• مترادف: fear, reverence, veneration, wonder, wonderment
• مشابه: amazement
- When we looked out over the huge canyon, we were filled with awe.
[ترجمه گوگل] وقتی به دره بزرگ نگاه کردیم، پر از هیبت شدیم
[ترجمه ترگمان] وقتی به دره بزرگ نگاه کردیم، با ترس و وحشت پر شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی به دره بزرگ نگاه کردیم، با ترس و وحشت پر شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- An intense and emotional speaker, he inspired his listeners with awe.
[ترجمه گوگل] او که یک سخنران شدید و احساسی بود، هیبت شنوندگان خود را برانگیخت
[ترجمه ترگمان] او یک گوینده احساساتی و احساسی بود و شنوندگان را با هیبت بر می انگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او یک گوینده احساساتی و احساسی بود و شنوندگان را با هیبت بر می انگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was in awe of his powerful and stern father when he was a child.
[ترجمه رضا] شگفت زده شده بود|
[ترجمه گوگل] او در کودکی از پدر قدرتمند و سختگیر خود می ترسید[ترجمه ترگمان] وقتی بچه بود از پدر قدرتمند و خشن او می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: awes, awing, awed
حالات: awes, awing, awed
• : تعریف: to cause to feel awe.
• مترادف: overwhelm
• مشابه: amaze, astonish, move, overcome, stun, terrify
• مترادف: overwhelm
• مشابه: amaze, astonish, move, overcome, stun, terrify
- The size of the elephant awed the little boy.
[ترجمه گوگل] اندازه فیل پسر کوچک را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان] اندازه فیل پسر بچه را تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اندازه فیل پسر بچه را تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید