awash

/əˈwɔːʃ//əˈwɒʃ/

معنی: لبریز، مماس با سطح اب، سرگردان بر روی امواج دریا
معانی دیگر: شناور (بر روی آب)، غوطه ور، سیل زده، آب گرفته، (مجازی) پر از، مملو، کمی بالاتر از سطح آب (به طوری که امواج و مد دریا از روی آن رد شوند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: swept or covered by waves or water; flooded.

- The deck was awash.
[ترجمه گوگل] عرشه غرق شده بود
[ترجمه ترگمان] عرشه لبریز از آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: floating on and carried along by waves.
مشابه: adrift

- The wreckage of the plane was awash on the sea.
[ترجمه گوگل] لاشه هواپیما در دریا غرق شد
[ترجمه ترگمان] لاشه هواپیما از دریا لبریز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
(1) تعریف: swept or covered by waves or water.

- He lay awash on the shore.
[ترجمه گوگل] او غرق در ساحل دراز کشید
[ترجمه ترگمان] روی ساحل دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: floating on and carried along by waves.
مشابه: adrift

جمله های نمونه

1. a plank awash in a stormy sea
تخته ای که در دریای متلاطم شناور است

2. suddenly, the country was awash with japanese products
ناگهان سیلی ازکالاهای ژاپنی کشور را فرا گرفت.

3. during the rainy season the whole place is awash
در فصل بارانی آب همه جا را فرا می گیرد.

4. These rocks are awash at high tide.
[ترجمه گوگل]این صخره ها در جزر و مد غرق می شوند
[ترجمه ترگمان]این صخره ها غرق در جزر و مد بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The computer market is awash with software for every kind of computer.
[ترجمه گوگل]بازار کامپیوتر مملو از نرم افزار برای هر نوع کامپیوتری است
[ترجمه ترگمان]بازار کامپیوتر لبریز از نرم افزار برای هر نوع کامپیوتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bathroom floor was awash.
[ترجمه گوگل]کف حمام آب گرفته بود
[ترجمه ترگمان]کف حمام لبریز از آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All the pavements were awash with rubbish.
[ترجمه گوگل]تمام پیاده روها پر از زباله بود
[ترجمه ترگمان]همه پیاده روها پر از زباله بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The city is awash with drugs.
[ترجمه گوگل]شهر مملو از مواد مخدر است
[ترجمه ترگمان]شهر لبریز از مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The village is awash with history, legends and local charm.
[ترجمه گوگل]این روستا مملو از تاریخ، افسانه ها و جذابیت های محلی است
[ترجمه ترگمان]روستا لبریز از تاریخ، افسانه ها و جذابیت محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The toilet leaks, leaving the bathroom floor awash in slimy water.
[ترجمه گوگل]توالت نشت می کند و کف حمام را در آب لزج غرق می کند
[ترجمه ترگمان]توالت چکه می کند و کف حمام را خیس از آب خیس رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 198 with the Community still awash with milk, production quotas were imposed on dairy farmers.
[ترجمه گوگل]در سال 198 در حالی که جامعه هنوز مملو از شیر است، سهمیه های تولید بر دامداران اعمال شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ همچنان که جامعه لبریز از شیر بود، سهمیه تولید بر روی کشاورزان لبنیات تحمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rodley sighted a sandbank awash ahead.
[ترجمه گوگل]رادلی یک کرانه شنی را در پیش رو دید
[ترجمه ترگمان]Rodley یک ساحل شنی را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Patrese's move was expected; the grapevine's been awash with rumour over next year's Williams line-up.
[ترجمه گوگل]حرکت Patrese قابل انتظار بود تاک انگور مملو از شایعات در مورد ترکیب ویلیامز در سال آینده است
[ترجمه ترگمان]جنبش Patrese انتظار می رفت؛ و این شایعه پر از شایعه و شایعه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Years of war have left a country awash with guns.
[ترجمه گوگل]سال ها جنگ کشوری را مملو از اسلحه کرده است
[ترجمه ترگمان]سال ها جنگ، یک کشور پر از اسلحه را ترک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Soane created a beautifully spacious building, awash in natural light.
[ترجمه گوگل]Soane یک ساختمان زیبا و بزرگ ایجاد کرد که در نور طبیعی غرق شده بود
[ترجمه ترگمان]Soane یک ساختمان بسیار بزرگ ایجاد کرد که غرق در نور طبیعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لبریز (صفت)
replete, large, full, awash, brimful, overfilled, flown, profuse, top-full

مماس با سطح اب (صفت)
awash

سرگردان بر روی امواج دریا (صفت)
awash

انگلیسی به انگلیسی

• floating on the water's surface; at or just above the surface of the water; overflowing with water, waterlogged
if a place is awash, it is covered in water.
awash is also used to say that a particular place or period of time contains a large number of people or things, especially when this is considered to be too much.

پیشنهاد کاربران

مترجم گوگل در جایی فرو رفتن در آب ترجمه کرده بود.
گفتم شاید این ترجمه هم به کار برخی دوستان بیاید😍
به نظرم سرریز هم می تواند ترجمه شود.
❤️❤️
سرگزدان
حیران
لبریز از آب
غالبا با حرف اضافه with هم نشینی دار به صورت awash with sth به معنی مملو از چیزی یا پر شده از چیزی

بپرس