avowal

/əˈvaʊəl//əˈvaʊəl/

معنی: اعتراف، اظهار و اقرار علنی، اظهار اشکار
معانی دیگر: ادعا، اعلام، اذعان، رک گویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an open declaration, acknowledgment, or admission.
مترادف: acknowledgment, affirmation, confession, declaration, proclamation
مشابه: admission, allegation, assertion, assurance, pledge, predication, profession, vow

جمله های نمونه

1. They were imprisoned for their avowal of anti-government beliefs.
[ترجمه گوگل]آنها به دلیل انکار عقاید ضد حکومتی به زندان افتادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر اعتراف به عقاید ضد دولتی زندانی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With that avowal, tears sprang to her eyes, leaving Farini nonplussed.
[ترجمه گوگل]با این قسم، اشک از چشمانش سرازیر شد و فرینی را سرگردان گذاشت
[ترجمه ترگمان]با این اعتراف، اشک از چشمانش سرازیر شد و مات و مبهوت ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The press carried his avowal throughout the country.
[ترجمه گوگل]مطبوعات یادداشت او را در سراسر کشور پخش کردند
[ترجمه ترگمان]این خبر اعتراف خود را در سراسر کشور به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Avowal. Sonnez. I could . Rebound of garter . Not leave thee. Smack.
[ترجمه گوگل]استیضاح سوننز من می توانستم برگشت بند بند ترکت نکن اسمک
[ترجمه ترگمان]Avowal Sonnez می تونم Rebound بند جوراب ترا ترک نخواهم کرد هروئین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Much of the conventional obloquy that attaches to his name is due to the indignation of hypocrites who hate the frank avowal of evil-doing.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سخنان مرسوم که به نام او پیوست می شود به دلیل خشم منافقانی است که از اعتراف صریح به شرارت متنفرند
[ترجمه ترگمان]بیشتر of و obloquy که به نام او بستگی دارد به علت خشم of است که از اعتراف صریح و شرارت آمیز نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He shrank back a little from her as she made this free avowal.
[ترجمه گوگل]وقتی او این قول رایگان را داد، کمی از او دور شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که این اعتراف آزاد را اعتراف می کرد، اندکی از او عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were modest tintinnabulations, which seemed to stutter and tremble like a first avowal.
[ترجمه گوگل]قلع و قمع‌های ملایمی وجود داشت که به نظر می‌رسید مثل اولین ندا لکنت می‌زد و می‌لرزید
[ترجمه ترگمان]در این میان حرفش به لکنت افتاد و مثل اولین اقرار شروع به لرزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was not a mere empty vaunt, but a deliberate avowal of his real sentiments.
[ترجمه گوگل]این یک فحش خالی صرف نبود، بلکه اظهار نظر عمدی از احساسات واقعی او بود
[ترجمه ترگمان]این فقط یک vaunt خالی بود، بلکه یک اعتراف عمدی از احساسات واقعی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A certificate issued by a duly authorized manager of the buyer from the issuing date stating the avowal and warrant substantiality to be reality and accurate.
[ترجمه گوگل]گواهی صادر شده توسط مدیر مجاز خریدار از تاریخ صدور مبنی بر واقعی بودن و دقیق بودن اعتراف و تضمین
[ترجمه ترگمان]یک گواهی نامه صادر شده توسط یک مدیر با صلاحیت مجاز خریدار از تاریخ صدور حکم اعتراف و صدور حکم به واقعیت و دقیق را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Abetting a fugitive slave in antebellum America was widely considered a sin against God, but Huck destroys the letter with the defiant avowal: “All right, then, I’ll go to hell. ”
[ترجمه گوگل]حمایت از یک برده فراری در آمریکای قبل از جنگ به طور گسترده گناهی در حق خدا تلقی می شد، اما هاک نامه را با این عهد نافرمانی از بین می برد: «خیلی خب، پس من به جهنم خواهم رفت ”
[ترجمه ترگمان]abetting یک برده فراری در antebellum آمریکا به طور گسترده گناه علیه خداوند محسوب می شد، اما هاک این نامه را با اعتراف defiant از بین می برد: \" بسیار خوب، پس من به جهنم خواهم رفت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This symbolizes the washing away of original sin and the formal entry of the member into the Church or a public avowal of their acceptance of the faith.
[ترجمه گوگل]این نماد شستن گناه اصلی و ورود رسمی اعضا به کلیسا یا اعتراف عمومی به پذیرش ایمان آنهاست
[ترجمه ترگمان]این نماد شستن گناه اصلی و ورود رسمی عضو به کلیسا یا اعتراف عمومی به پذیرش دین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The minister of police maintained a silence which was equivalent to a complete avowal.
[ترجمه گوگل]وزیر پلیس سکوت کرد که مساوی بود با یک اعتراف کامل
[ترجمه ترگمان]وزیر پلیس سکوتی برقرار کرد که برابر با اعتراف کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then you make known your desire, with abrupt and sudden avowal.
[ترجمه گوگل]آن گاه آرزوی خود را با اعتراف ناگهانی و ناگهانی آشکار می کنی
[ترجمه ترگمان]بعد با اعتراف ناگهانی و ناگهانی، میل خودت را می شناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتراف (اسم)
admission, profession, avowal

اظهار و اقرار علنی (اسم)
avowal

اظهار اشکار (اسم)
avowal

انگلیسی به انگلیسی

• admission; declaration
an avowal of something is an admission or declaration of it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : avow
✅️ اسم ( noun ) : avowal
✅️ صفت ( adjective ) : avowed
✅️ قید ( adverb ) : avowedly
اقرار

بپرس