دوری کردنجلوگیری کردنمعاف کردمحذور، حذرشده، مورد حذر، پرهیزشده، احترازشده، اجتناب شده، مجتَنَب ( با مجتَنِب فرق می کند ) ملغی، لغو، باطلمورد اجتناب و خودداری واقع شده، متروکاجتناب کردنمعاف کردن+ عکس و لینک