avidity

/æˈvɪdəti//æˈvɪdəti/

معنی: از، اشتیاق، طمع، حرص، پر خوری، ازمندی
معانی دیگر: اشتیاق، از، حرص، ازمندی، پرخوری، طمع

جمله های نمونه

1. His productivity and avidity for life could not obliterate an inner malaise.
[ترجمه گوگل]بهره وری و اشتیاق او برای زندگی نمی تواند ناراحتی درونی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]بهره وری و حرص او برای زندگی نمی توانست یک ضعف درونی را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Everyone attend to not up so many, with avidity eat right away.
[ترجمه گوگل]همه شرکت می کنند تا خیلی زیاد نباشند، با ولع فوراً غذا بخورند
[ترجمه ترگمان]همه باید با حرص و ولع زیاد غذا بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The man began to eat with avidity.
[ترجمه گوگل]مرد با ولع شروع به خوردن کرد
[ترجمه ترگمان]مرد حریصانه شروع به خوردن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Philosophers have an avidity to know how we perceive objects.
[ترجمه گوگل]فیلسوفان مشتاقند بدانند ما چگونه اشیاء را درک می کنیم
[ترجمه ترگمان]فلاسفه حریصانه میل دارند بدانند ما چگونه اشیا را درک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She reads with avidity.
[ترجمه گوگل]با اشتیاق می خواند
[ترجمه ترگمان]حریصانه می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Europeans may sneer at Chinese tourists who pursue Beethoven, Bordeaux and Hugo Boss with the same undiscriminating avidity.
[ترجمه گوگل]اروپایی‌ها ممکن است به توریست‌های چینی که بتهوون، بوردو و هوگو باس را با همان اشتیاق بی‌تفاوت دنبال می‌کنند، تمسخر کنند
[ترجمه ترگمان]اروپایی ها ممکن است به توریست های چینی که به دنبال بتهون، بوردو و هوگو Boss با همان حرص و طمع هستند، پوزخند بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So the prevention of the corruption must start from the point of preventing avidity.
[ترجمه گوگل]پس پیشگیری از مفاسد باید از نقطه جلوگیری از هوس شروع شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین جلوگیری از فساد باید از نقطه جلوگیری از حرص شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از (اسم)
avarice, greed, avidity, esurience, rapacity

اشتیاق (اسم)
thirst, longing, appetence, appetency, enthusiasm, anxiety, heat, solicitude, appetite, hunger, hankering, avidity

طمع (اسم)
avarice, greed, covetousness, cupidity, avidity

حرص (اسم)
avarice, greed, avidity, esurience

پر خوری (اسم)
gorge, avidity, esurience, gastronomy, edacity, glut, polyphagia

ازمندی (اسم)
avidity

انگلیسی به انگلیسی

• eagerness, enthusiasm, desirousness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : avidity
صفت ( adjective ) : avid
قید ( adverb ) : avidly

بپرس