صفت ( adjective )
مشتقات: avidly (adv.)
مشتقات: avidly (adv.)
• (1) تعریف: characterized by great enthusiasm or zeal.
• مترادف: enthusiastic, fervid, zealous
• متضاد: apathetic, indifferent
• مشابه: ardent, big, fanatic, fervent, gung-ho, rah-rah, spirited, wild
• مترادف: enthusiastic, fervid, zealous
• متضاد: apathetic, indifferent
• مشابه: ardent, big, fanatic, fervent, gung-ho, rah-rah, spirited, wild
- As an avid fan of baseball, he watches every game.
[ترجمه مهناز] او به عنوان یک هوادار بسیار مشتاق، هر بازی را تماشا می کند.|
[ترجمه جهانگیر] به عنوان یک طرفدار مشتاق بیس بال او هر بازی را می بیند.|
[ترجمه Ebi] او چون یک طرفدار مشتاق بیسبالبود، هر بازی را تماشا می کرد|
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک طرفدار مشتاق بیسبال، هر بازی را تماشا می کند[ترجمه ترگمان] به عنوان طرفدار پروپا قرص بیس بال هر بازی رو نگاه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's always been an avid reader and seems to have read everything and to know everything.
[ترجمه گوگل] او همیشه یک خواننده مشتاق بوده و به نظر می رسد همه چیز را خوانده و همه چیز را می داند
[ترجمه ترگمان] او همیشه طرفدار پروپا قرص است و به نظر می رسد همه چیز را خوانده و همه چیز را می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او همیشه طرفدار پروپا قرص است و به نظر می رسد همه چیز را خوانده و همه چیز را می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: characterized by great eagerness; greedy.
• مترادف: eager, greedy, hungry, thirsty, voracious
• متضاد: averse
• مشابه: ardent, big, desirous, esurient, insatiable, keen, ravenous, zealous
• مترادف: eager, greedy, hungry, thirsty, voracious
• متضاد: averse
• مشابه: ardent, big, desirous, esurient, insatiable, keen, ravenous, zealous
- The kindergarten students are avid for learning.
[ترجمه گوگل] دانش آموزان مهدکودک مشتاق یادگیری هستند
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان کودکستان مشتاق یادگیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان کودکستان مشتاق یادگیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید