aviator

/ˈeɪviˌetər//ˈeɪvieɪtə/

معنی: هوانورد
معانی دیگر: خلبان، پروازگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who flies an aircraft; pilot.
مترادف: airman, aviatrix, flier, pilot
مشابه: ace, captain, navigator

- Charles Lindbergh was the first aviator to fly solo and nonstop across the Atlantic Ocean.
[ترجمه مهرشاد] چارلز لیندبرگ اولین هوانوردی بود که تنها و بی توقف بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرد.
|
[ترجمه گوگل] چارلز لیندبرگ اولین خلبانی بود که به تنهایی و بدون توقف از اقیانوس اطلس عبور کرد
[ترجمه ترگمان] چارلز لیندبرگ اولین aviator بود که به صورت تکی و بدون توقف در اقیانوس اطلس پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. An escort of ten airplanes greets the famous aviator.
[ترجمه گوگل]اسکورت ده هواپیما از هوانورد معروف استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]یک اسکورت ۱۰ هواپیما از این خلبان مشهور استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Amy Johnson was a pioneering aviator who made record-breaking flights to Australia and South Africa in the 1930s.
[ترجمه گوگل]امی جانسون یک هوانورد پیشگام بود که در دهه 1930 پروازهای رکورد شکنی به استرالیا و آفریقای جنوبی انجام داد
[ترجمه ترگمان]امی جانسون خلبان پیشگامی بود که در دهه ۱۹۳۰ پروازه ای خود را به استرالیا و آفریقای جنوبی آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Another naval aviator seen as a contender is Adm.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از هوانوردان نیروی دریایی که به عنوان یک مدعی دیده می شود، Adm است
[ترجمه ترگمان]یک خلبان نیروی دریایی دیگر که به عنوان رقیب شناخته می شود، دریادار مایک مولن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thinking of the woman in the aviator glasses, she was also depressed.
[ترجمه گوگل]با فکر کردن به زن با عینک خلبانی، او نیز افسرده شده بود
[ترجمه ترگمان]به زن که در لیوان aviator فکر می کرد، افسرده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jay Johnson, a naval aviator, that all negative findings by evaluation boards must be reviewed at the Pentagon.
[ترجمه گوگل]جی جانسون، یک هوانورد نیروی دریایی، که تمام یافته های منفی هیئت های ارزیابی باید در پنتاگون بررسی شود
[ترجمه ترگمان]جی جانسون، یک خلبان نیروی دریایی، گفت که همه یافته های منفی توسط هیات های ارزیابی باید در پنتاگون مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ex-hunter, aviator and war hero, Tom Fairfax, who was her lover, is approaching in his biplane.
[ترجمه گوگل]شکارچی سابق، هوانورد و قهرمان جنگ، تام فیرفکس، که معشوقه او بود، با هواپیمای دوبال خود نزدیک می شود
[ترجمه ترگمان]شکارچی سابق، aviator و قهرمان جنگ، تام فیرفاکس که عاشق او بود، با هواپیمای biplane نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The iconic Aviator a enhanced with a contrasting brow bar.
[ترجمه گوگل]Aviator نمادین با نوار ابروی متضاد بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]The نمادین، با بار کنتراست بالا، افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Angel Falls were named after the american aviator that discovered them in 193
[ترجمه گوگل]آبشار فرشته به افتخار هوانورد آمریکایی که آنها را در سال 193 کشف کرد نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]بعد از این که خلبان آمریکایی آن ها را در ۱۹۳ برد، آبشار آنجل نام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A bomber jacket, a pair of aviator sunglasses and voila you have the trendiest look this fall.
[ترجمه گوگل]یک ژاکت بمب افکن، یک جفت عینک آفتابی هوانوردی و voila که شیک ترین ظاهر پاییز را دارید
[ترجمه ترگمان]یک جلیقه انتحاری، یک عینک آفتابی aviator
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The aviator warped a wing tip to regain balance.
[ترجمه گوگل]هوانورد برای به دست آوردن تعادل، نوک بال خود را تاب داد
[ترجمه ترگمان]خلبان نیروی بال را منحرف کرد تا تعادل خود را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The young aviator bragged of his exploits in the sky.
[ترجمه گوگل]هوانورد جوان در آسمان به افتخارات خود می بالید
[ترجمه ترگمان]هوانورد جوان به لاف زدن خود در آسمان فخر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Howard Hughes, the aviator, Hollywood maven and all around nutjob, was better at spending than earning.
[ترجمه گوگل]هوارد هیوز، هوانورد، مرد هالیوود و اطرافیانش، در خرج کردن بهتر از درآمد بود
[ترجمه ترگمان]هوارد هیوز، aviator، maven هالیوود و همه اطراف nutjob، نسبت به کسب درآمد بهتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Podulski had joined the U. S. Navy as an aviator, adopting a new country and a new profession.
[ترجمه گوگل]پودولسکی به عنوان یک هوانورد به نیروی دریایی ایالات متحده ملحق شده بود و یک کشور جدید و یک حرفه جدید را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]Podulski به ایالات متحد ملحق شده بود اس نیروی دریایی به عنوان یک هوانورد، یک کشور جدید و یک حرفه جدید را اتخاذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The slide rule function is used primarily in aviator watches.
[ترجمه گوگل]تابع قانون اسلاید عمدتاً در ساعت های هوانوردی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]تابع قانون اسلاید ابتدا در ساعت های aviator استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hundreds of admirers besieged the famous aviator.
[ترجمه گوگل]صدها ستایش هوانورد معروف را محاصره کردند
[ترجمه ترگمان]صدها نفر از admirers aviator مشهور را محاصره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هوانورد (اسم)
aeronaut, aviator

انگلیسی به انگلیسی

• aircraft pilot
an aviator is someone who flies small aeroplanes; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

birdman
An aviator is a person who flies aircraft
خلبان یا هوانورد فردی است که به خاطر شغلش یا برای تفریح به هدایت هواپیما یا دیگر وسایل پروازی می پردازد.
خَلَبان ( خله بان ) در واژه به معنای سکاندار است. خلبان را پیشتر در فارسی پایلت می گفتند.
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Aircraft_pilot
هوانورد

بپرس