معنی: هوانوردی، هواپیماییمعانی دیگر: دانش و هنر خلبانی، خلبانی، (ساختن و به کاربری وسایل ترابری سنگین تر از هوا مانند هواپیما و هواناو و سفینه و غیره) هوانوردی، هوابردی
• : تعریف: the act, practice, or technology of human flight, esp. in airplanes. • مترادف: aeronautics, flight • مشابه: airmanship, flying
- The hot air balloon preceded the airplane as a means of aviation.
[ترجمه گوگل] بالون هوای گرم قبل از هواپیما به عنوان وسیله ای برای هوانوردی قرار داشت [ترجمه ترگمان] بالن هوای گرم قبل از هواپیما به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل هوایی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Advances in aviation drastically changed the face of war.
[ترجمه گوگل] پیشرفت در هوانوردی به شدت چهره جنگ را تغییر داد [ترجمه ترگمان] پیشرفت ها در هوانوردی، اوضاع جنگ را به شدت تغییر داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. one of the pioneer proponents of commercial aviation
یکی از هواداران پیشتاز هواپیمایی کشوری
2. she has a high place in the history of aviation
در تاریخ هوانوردی مقام رفیعی دارد.
3. Pilots of large aircraft are masters of aviation.
[ترجمه گوگل]خلبانان هواپیماهای بزرگ استاد هوانوردی هستند [ترجمه ترگمان]خلبانان هواپیماهای بزرگ، استادان هوانوردی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The civil aviation minister ordered all the planes to be grounded.
[ترجمه گوگل]وزیر هوانوردی دستور داد همه هواپیماها زمین گیر شوند [ترجمه ترگمان]وزیر هواپیمایی کشوری دستور داد تا همه هواپیماهای تخلیه شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The major aviation companies need to cut prices if they are to compete with budget airlines.
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ هواپیمایی برای رقابت با خطوط هوایی مقرون به صرفه باید قیمت ها را کاهش دهند [ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ هوانوردی باید در صورتی که برای رقابت با خطوط هوایی بودجه رقابت کنند، قیمت ها را کاهش دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Civil Aviation Authority has agreed to hold an inquiry into the accident.
[ترجمه گوگل]سازمان هواپیمایی کشوری با انجام تحقیقات درباره این سانحه موافقت کرده است [ترجمه ترگمان]سازمان هواپیمایی کشوری موافقت کرده است که در مورد این حادثه پرس و جو کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Pilots in the early days of aviation flew by the seat of their pants.
[ترجمه گوگل]خلبانان در روزهای اولیه هوانوردی روی صندلی شلوار خود پرواز می کردند [ترجمه ترگمان]خلبانان در روزه ای اولیه حمل و نقل هوایی با صندلی of پرواز کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Ten years ago, they began to develop the aviation ( industry ).
[ترجمه گوگل]ده سال پیش، آنها شروع به توسعه هوانوردی (صنعت) کردند [ترجمه ترگمان]ده سال پیش، آن ها شروع به توسعه هوانوردی (صنعت)کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The company's core operations include entertainment and aviation.
[ترجمه گوگل]فعالیت های اصلی این شرکت شامل سرگرمی و هوانوردی است [ترجمه ترگمان]عملیات اصلی شرکت شامل تفریحات و هوانوردی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There were huge advances in aviation technology during World War Two.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ جهانی دوم پیشرفتهای عظیمی در فناوری هوانوردی صورت گرفت [ترجمه ترگمان]پیشرفت های عظیمی در تکنولوژی هوانوردی در طول جنگ جهانی دوم وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The upturn in aviation traffic will help lift demand for commercial aircraft.
[ترجمه گوگل]افزایش در ترافیک هوانوردی به افزایش تقاضا برای هواپیماهای تجاری کمک خواهد کرد [ترجمه ترگمان]تغییر در ترافیک هوایی به بالا بردن تقاضا برای هواپیماهای تجاری کمک خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The plane crash sent shock waves through the aviation industry.
[ترجمه محمد] سقوط هواپیما باعث بروز موج تکان دهنده ای در صنعت هوانوردی گردید.
|
[ترجمه گوگل]سقوط هواپیما امواج شوکی را در صنعت هوانوردی ایجاد کرد [ترجمه ترگمان]سقوط هواپیما امواج شوک را از طریق صنعت هوانوردی ارسال کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Shelmerdine Committee concluded that international civil aviation should be internationalized and placed under an international authority.
[ترجمه گوگل]کمیته شلمردین به این نتیجه رسید که هوانوردی غیرنظامی بین المللی باید بین المللی شود و تحت یک مرجع بین المللی قرار گیرد [ترجمه ترگمان]کمیته شلمردین به این نتیجه رسید که هوانوردی غیرنظامی بین المللی باید internationalized و تحت یک مرجع بین المللی قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The board hopes the Federal Aviation Administration will urge the airlines to adopt such measures.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره امیدوار است که اداره هوانوردی فدرال از خطوط هوایی بخواهد چنین اقداماتی را اتخاذ کنند [ترجمه ترگمان]هیات مدیره امیدوار است که اداره هوانوردی فدرال خطوط هوایی را وادار به اتخاذ چنین اقداماتی نماید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
هوانوردی (اسم)
aviation, navigation
هواپیمایی (اسم)
aviation
تخصصی
[عمران و معماری] هوانوردی [مهندسی گاز] هوانوردی، هواپیمائی
انگلیسی به انگلیسی
• science of flying aircraft aviation is the operation, production, and use of aircraft.
پیشنهاد کاربران
1. هوانوردی 2. ( صنعت ) هواپیماسازی 3. هوانیروز مثال: civil aviation هوانوردی غیر نظامی
Federal Aviation Administration ( FAA ) = اداره هوانوردی فدرال در آمریکا
aviation ( حملونقل هوایی ) واژه مصوب: هواپیمایی تعریف: علم و فنّاوری پرواز و صنایع مربوط به آن
طراحی و ساخت تجهیزات مرتبط با هواپیما
طراحی و ساخت تجهیزات هواپیما
aviation companies ::: شرکت های هواپیمایی aviation industry. ::: صنعت هوایی Iran aviation history::: تاریخ هوانوردی ایران