avert

/əˈvɜːrt//əˈvɜːt/

معنی: بیگانه کردن، منحرف کردن، گردانیدن، گذراندن، دفع کردن، بیزار کردن، بر گرداندن
معانی دیگر: دگرسوی کردن، جلوگیری کردن (از وقوع چیزی)، پیشگیری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: averts, averting, averted
(1) تعریف: to turn aside or away.
مترادف: turn
مشابه: divert, evade, ward

- She averted her glance whenever I tried to wave hello.
[ترجمه گوگل] هر وقت می خواستم سلام کنم نگاهش را برمی داشت
[ترجمه ترگمان] هر وقت سعی می کردم دست تکان بدهم نگاهش را برمی گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to prevent or forestall.
مترادف: forestall, prevent, ward off
مشابه: avoid, circumvent, fend off, frustrate, obviate, parry, plead, stave off, ward

- The captain averted a shipwreck.
[ترجمه گوگل] کاپیتان از غرق شدن کشتی جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان] فرمانده یک کشتی شکسته را دفع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to avert one's eyes from an ugly sight
چشم خود را از منظره زشتی برتافتن

2. We must act now to avert a disaster of monumental proportions.
[ترجمه گوگل]ما باید اکنون برای جلوگیری از فاجعه ای با ابعاد عظیم اقدام کنیم
[ترجمه ترگمان]حالا باید دست به کار شویم تا یک فاجعه بزرگ را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. UN troops intervened to avert a threat of violent conflict.
[ترجمه گوگل]نیروهای سازمان ملل برای جلوگیری از خطر درگیری خشونت آمیز مداخله کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای سازمان ملل برای جلوگیری از تهدید درگیری های خشونت آمیز دخالت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lake will be dyked to avert floods.
[ترجمه گوگل]این دریاچه برای جلوگیری از وقوع سیلاب داک خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این دریاچه برای دفع سیل کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He managed to avert the closure of the factory.
[ترجمه گوگل]او توانست از تعطیلی کارخانه جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]او توانست از بسته شدن کارخانه جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sudan requires food immediately to avert a humanitarian catastrophe.
[ترجمه گوگل]سودان برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی فوراً به غذا نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]سودان به سرعت به غذا نیاز دارد تا یک فاجعه انسانی را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Negotiations continued all day to avert a strike.
[ترجمه گوگل]مذاکرات تمام روز برای جلوگیری از اعتصاب ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]مذاکرات تمام روز را برای جلوگیری از اعتصاب ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He managed to avert suspicion.
[ترجمه گوگل]او موفق شد از سوء ظن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]او موفق شد سو ظن را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Talks are taking place in an attempt to avert a strike.
[ترجمه گوگل]گفتگوها در تلاش برای جلوگیری از اعتصاب در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]مذاکرات در تلاش برای جلوگیری از اعتصاب صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Efforts are being made to avert war and find a diplomatic solution.
[ترجمه گوگل]تلاش ها برای جلوگیری از جنگ و یافتن راه حل دیپلماتیک انجام می شود
[ترجمه ترگمان]تلاش هایی برای جلوگیری از جنگ و یافتن راه حلی دیپلماتیک در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We tried to avert our thoughts from our massive financial problems.
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم افکارمان را از مشکلات مالی عظیم خود دور کنیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم افکار خود را از مشکلات مالی بزرگ مان منحرف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He did his best to avert suspicion.
[ترجمه گوگل]او تمام تلاش خود را برای جلوگیری از سوء ظن انجام داد
[ترجمه ترگمان]او بهترین کار را برای دفع بدگمانی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We are the last generation who can avert this catastrophe.
[ترجمه گوگل]ما آخرین نسلی هستیم که می توانیم از این فاجعه جلوگیری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما آخرین نسلی هستیم که می تواند این فاجعه را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Animals are killed only to avert mystical dangers which cause illness and death.
[ترجمه گوگل]حیوانات فقط برای جلوگیری از خطرات عرفانی که باعث بیماری و مرگ می شود کشته می شوند
[ترجمه ترگمان]حیوانات تنها برای جلوگیری از خطرات عرفانی که موجب بیماری و مرگ می شوند، کشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیگانه کردن (فعل)
estrange, alienate, avert

منحرف کردن (فعل)
shunt, alienate, avert, divert, deflect, swerve, bend, call off, warp, wring, pervert

گردانیدن (فعل)
wield, avert

گذراندن (فعل)
pass, get on, outwear, avert, while, survive, fare

دفع کردن (فعل)
countercheck, raise, dispel, ward off, avert, foil, quench, fend, exorcise, stave off, repel, repulse, eject, perspire, excrete, extrude, exorcize, stand off, detrude, forfend

بیزار کردن (فعل)
disgust, avert, weary, disincline, loathe, repel

بر گرداندن (فعل)
evoke, upset, turn, avert, regurgitate, refract, return, replicate, reverse, rebut, blench, reflect, distort, convert, vomit, translate, evert, repay

انگلیسی به انگلیسی

• prevent, avoid; turn away
to avert something unpleasant means to prevent it from happening.
if you avert your eyes from something, you look away from it.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Prevent ✋
🔍 مترادف: Stop
✅ مثال: He tried to avert a crisis by planning ahead
بلا گردانی کردن
لانگمن دیکشنری :
۱ _ جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن
Prevent
۲ _ چشم ها را فرو بستن ، رو برگرداندن
Turn away one's eyes
1 -
to prevent something bad from happening
جلوگیری یا ممانعت کردن از اتفاق بد
to avert a crisis/conflict/strike/famine
to avert disaster/economic collapse
The last - minute agreement averted renewed fighting.
...
[مشاهده متن کامل]

Synonym
avoid
2 -
to turn away your eyes or thoughts
منحرف کردن یا برگرداندن چشم ها یا افکار
I averted my gaze/eyes while he dressed.
We tried to avert our thoughts from our massive financial problems.
The shy man was standing before me, his eyes averted.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/avert
چشم ها را درویش کردن ( avert )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : avert
✅️ اسم ( noun ) : aversion
✅️ صفت ( adjective ) : averse
✅️ قید ( adverb ) : aversely
چشم ها را از کسی دزدیدن
( از وقوع چیز ناخوشایندی ) جلوگیری کردن/ پیشگیری کردن
مثال:
The tragedy could have been averted if the crew had followed safety procedures
اگر خدمه اقدامات ایمنی را رعایت می کردند، می شد از این تراژدی ( فاجعه ) جلوگیری کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

Talks will be held today in a final attempt to avert strike action
مذاکرات امروز در آخرین تلاش برای جلوگیری از اقدام اعتصابی برگزار خواهد شد.

برگرداندن
:Synonym
Prevent
جلوگیری کردن ( از وقوع چیزی ) ، پیشگیری کردن
The remarks by Iran's intelligence minister, added
pressure on President Biden’s three - week - old administration to avert a new crisis with Iran while it grapples with the economic and health emergencies spawned by the Covid - 19 pandemic
...
[مشاهده متن کامل]

NEW YORK TIMES@
Biden signs bill averting rail worker strike despite lack of paid sick days
CNBC. com@

جلو گیری کردن
چشم ها رو درویش کردن
رو برگرداندن
برگرداندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس