aversive

/əˈvɝːsɪv//əˈvɜːsɪv/

وابسته به بیزاری و دلخوری، بیزارگر

جمله های نمونه

1. Do not use any aversive imagery at this time, and explain this to your client in advance.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر از هیچ تصویر بدی استفاده نکنید و این را از قبل به مشتری خود توضیح دهید
[ترجمه ترگمان]از هیچ تصویر aversive در این زمان استفاده نکنید، و این را پیشاپیش برای مشتری توضیح دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But here again the gain in freedom from aversive stimulation may compensate for any loss of admiration.
[ترجمه گوگل]اما در اینجا دوباره به دست آوردن آزادی از تحریک بد ممکن است برای هر گونه از دست دادن تحسین را جبران کند
[ترجمه ترگمان]اما در اینجا نیز افزایش آزادی از تحریک aversive ممکن است جبران هر گونه تلفات انسانی را جبران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The identified dopamine neurons were inhibited by the aversive stimulus.
[ترجمه گوگل]نورون های دوپامین شناسایی شده توسط محرک بد مهار شدند
[ترجمه ترگمان]نورون های identified شناسایی شده توسط محرک aversive مهار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This uses electro-shock and behavior modification with an aversive conditioning of the old and a reward conditioning of the desired personality.
[ترجمه گوگل]این از شوک الکتریکی و اصلاح رفتار با شرطی سازی نفرت انگیز از قدیمی و شرطی سازی پاداش برای شخصیت مورد نظر استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این کار با استفاده از شوک الکتریکی و تغییر رفتار با یک conditioning aversive قدیمی و یک conditioning پاداش برای شخصیت مورد نظر، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The identified dopamine neurons were inhibited by aversive stimulus.
[ترجمه گوگل]نورون های دوپامین شناسایی شده توسط محرک بد مهار شدند
[ترجمه ترگمان]نورون های identified شناسایی شده توسط محرک aversive مهار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mixing the aversive with the appetitive sends conflicting information to the brain, and confusion is what the senses are trying to avoid as they supply you with useful, lifesaving information.
[ترجمه گوگل]اختلاط مواد بد و اشتهاآور اطلاعات متناقضی را به مغز می فرستد و سردرگمی چیزی است که حواس سعی می کنند از آن اجتناب کنند زیرا اطلاعات مفید و نجات دهنده ای را در اختیار شما قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن the با the اطلاعات متناقض را به مغز ارسال می کند و سردرگمی همان چیزی است که حواس در تلاش برای اجتناب از اطلاعات مفید و نجات بخش به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the form of aversive stimulation is unpleasant mental imagery the technique is known as covert.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شکل تحریک ناخوشایند تصویر ذهنی ناخوشایند باشد، این تکنیک به عنوان پنهان شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شکل تحریک aversive، تصاویر ذهنی ناخوش آیند است، تکنیک به عنوان پنهان شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective: To compare the analgesic effects and aversive side effects of ropivacaine combined with pethidine, morphine or tramadol for postoperative patient control epidural analgesia(PCEA).
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه اثرات ضددردی و عوارض جانبی بد روپیواکائین همراه با پتیدین، مرفین یا ترامادول برای بی‌دردی اپیدورال کنترل بیمار پس از عمل (PCEA)
[ترجمه ترگمان]هدف: مقایسه اثرات ضد درد و عوارض جانبی aversive ترکیب شده با pethidine، مورفین یا tramadol برای بیمار postoperative epidural patient analgesia (PCEA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inappropriate, excessive or capricious administration of aversive stimulation has led to scandals, lawsuits and prohibitions.
[ترجمه گوگل]مدیریت نامناسب، بیش از حد یا دمدمی مزاجانه تحریک ناخوشایند منجر به رسوایی ها، شکایت ها و ممنوعیت ها شده است
[ترجمه ترگمان]انتقاد نادرست، بیش از اندازه یا capricious تحریک aversive منجر به رسوایی ها، lawsuits و ممنوعیت ها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That sensation of disembodiment—pleasurable during a kiss, aversive when you first suffer the death of a loved one—is common in first experiences, as are feelings of heightened reality or unreality.
[ترجمه گوگل]این احساس بی‌جسمانی - لذت بخش در هنگام بوسه، بدشانس وقتی که برای اولین بار از مرگ یکی از عزیزانتان رنج می‌برید - در اولین تجربه‌ها رایج است، مانند احساس واقعیت یا غیرواقعی
[ترجمه ترگمان]این حس of - لذت بخش در طی یک بوسه، aversive زمانی که شما اولین بار از مرگ یک فرد محبوب رنج می برید - در اولین تجربه مشترک است، همان طور که احساساتی از واقعیت یا غیرواقعی بودن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aversive events produce different, mostly slower, electrophysiological dopamine responses that consist predominantly of depressions.
[ترجمه گوگل]رویدادهای بد، پاسخ‌های دوپامینی متفاوت، عمدتاً آهسته‌تر، تولید می‌کنند که عمدتاً از فرورفتگی‌ها تشکیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]رویداده ای aversive واکنش های متفاوتی را تولید می کنند، که اغلب آهسته تر بوده، electrophysiological دوپامین که عمدتا of هستند را تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have already discussed the problem of making deferred aversive consequences effective.
[ترجمه گوگل]ما قبلاً در مورد مشکل مؤثر کردن پیامدهای ناپسند معوق بحث کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما قبلا درباره مشکل ایجاد پیامدهای aversive معوق بحث کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For operant conditioning to work, at least some stimuli must be reinforcing, and others aversive, without previous training.
[ترجمه گوگل]برای اینکه شرطی‌سازی عامل مؤثر باشد، حداقل برخی از محرک‌ها باید بدون آموزش قبلی تقویت‌کننده و برخی دیگر منفور باشند
[ترجمه ترگمان]برای شرطی سازی عامل، حداقل برخی از محرک ها باید تقویت شوند و برخی دیگر بدون آموزش قبلی باید تقویت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While it is not physically painful it is certainly psychologically aversive.
[ترجمه گوگل]در حالی که از نظر جسمی دردناک نیست، مطمئناً از نظر روانی متنفر است
[ترجمه ترگمان]در حالی که از نظر فیزیکی دردناک نیست، قطعا از لحاظ روانشناسی روانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, in these scenes you will present the non-drinking alternatives prior to the client experiencing any significant uncomfortable or aversive reactions.
[ترجمه گوگل]با این حال، در این صحنه‌ها، قبل از اینکه مشتری واکنش‌های ناراحت‌کننده یا منفی قابل توجهی را تجربه کند، جایگزین‌های غیر نوشیدنی را ارائه می‌کنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، در این صحنه ها شما جایگزین های غیر الکلی را پیش از تجربه مشتری برای هر گونه واکنش ناخوشایند یا aversive ارائه خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disgusting, repulsive

پیشنهاد کاربران

اجتنابی ( روانشناسی )
منزجر کننده
آزاردهنده
انزجاری ( روان شناسی )
آزارنده
تلخ، ناگوار

بپرس