1. It is oneself are behaved a bit avariciously probably, I like all sorts of distinctive and beautiful household styles, and want to have them more.
[ترجمه گوگل]این است که خود فرد کمی حریصانه رفتار می کند، احتمالا، من انواع سبک های متمایز و زیبای خانه را دوست دارم، و می خواهم آنها را بیشتر داشته باشم
[ترجمه ترگمان]این خود شخصی است که به احتمال قوی رفتار می کند، من انواع مختلف سبک های خانواده را دوست دارم و می خواهم آن ها را بیشتر دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این خود شخصی است که به احتمال قوی رفتار می کند، من انواع مختلف سبک های خانواده را دوست دارم و می خواهم آن ها را بیشتر دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He clutched it avariciously, looked at it as a miser looks at gold, and thrust it into his shirt bosom.
[ترجمه گوگل]با بخل آن را چنگ زد، همانطور که یک بخیل به طلا نگاه می کند به آن نگاه کرد و آن را در سینه پیراهنش فرو برد
[ترجمه ترگمان]آن را در چنگ گرفت و به آن نگاه کرد، همان طور که خسیس به طلا نگاه می کند و آن را در سینه پیراهنش فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن را در چنگ گرفت و به آن نگاه کرد، همان طور که خسیس به طلا نگاه می کند و آن را در سینه پیراهنش فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Owen's eyes gleamed avariciously, opposingly.
[ترجمه گوگل]چشمان اوون با حرص و مخالفت می درخشید
[ترجمه ترگمان]چشمه ای \"اوون\" برق زد، \"opposingly\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمه ای \"اوون\" برق زد، \"opposingly\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The sailor grinned and passed him a fragment of sea biscuit. He clutched it avariciously, looked at it as a miser looks at gold, and thrust it into his shirt bosom.
[ترجمه گوگل]ملوان پوزخندی زد و تکه ای از بیسکویت دریایی را از او رد کرد با بخل آن را چنگ زد، همانطور که یک بخیل به طلا نگاه می کند به آن نگاه کرد و آن را در سینه پیراهنش فرو برد
[ترجمه ترگمان]ملوان تبسم کرد و یک تکه بیسکویت دریایی به او داد آن را در چنگ گرفت و به آن نگاه کرد، همان طور که خسیس به طلا نگاه می کند و آن را در سینه پیراهنش فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ملوان تبسم کرد و یک تکه بیسکویت دریایی به او داد آن را در چنگ گرفت و به آن نگاه کرد، همان طور که خسیس به طلا نگاه می کند و آن را در سینه پیراهنش فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. More often than not, these cases are enshrined in popular culture by the movies and books about them that are avariciously devoured by a sensation-hungry public.
[ترجمه گوگل]اغلب اوقات، این موارد در فرهنگ عامه توسط فیلمها و کتابهای مربوط به آنها که با حرص و ولع توسط مردم تشنهی احساسات بلعیده میشوند، ثبت میشوند
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، این موارد در فرهنگ عمومی توسط فیلم ها و کتاب های مربوط به آن ها مورد ستایش قرار می گیرند که توسط مردم تشنه به احساس، بلعیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، این موارد در فرهنگ عمومی توسط فیلم ها و کتاب های مربوط به آن ها مورد ستایش قرار می گیرند که توسط مردم تشنه به احساس، بلعیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One day Tom was in the act of dosing the crack when his aunt's yellow cat came along, purring, eying the teaspoon avariciously, and begging for a taste.
[ترجمه گوگل]یک روز تام در حال دوز کردن کراک بود که گربه زرد عمه اش آمد، خرخر کرد، با حرص به قاشق چای خوری چشم دوخت و التماس کرد که طعمش را بچشد
[ترجمه ترگمان]یک روز تام وقتی گربه زرد خاله اش جلو آمد شروع به چرت زدن کرد و شروع کرد به خوردن قاشق چای خوری قاشق چای خوری و التماس کردن به او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک روز تام وقتی گربه زرد خاله اش جلو آمد شروع به چرت زدن کرد و شروع کرد به خوردن قاشق چای خوری قاشق چای خوری و التماس کردن به او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید