autumnal

/ɒˈtəmnəl//ɔːˈtʌmnəl/

معنی: پاییزی
معانی دیگر: پاییزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: autumnally (adv.)
(1) تعریف: pertaining to or characteristic of autumn.

(2) تعریف: beyond middle age; in the first stages of decline.

جمله های نمونه

1. autumnal browns and golds
رنگ های قهوه ای و زرین پاییزی

2. The hills were inflamed with autumnal tints.
[ترجمه گوگل]تپه ها با رنگ های پاییزی ملتهب شده بودند
[ترجمه ترگمان]تپه ها با این رنگ های پاییزی متورم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pale colours are much more in vogue than autumnal bronzes and coppers.
[ترجمه گوگل]رنگ های کم رنگ بسیار بیشتر از رنگ های برنزی و مسی پاییزی مد هستند
[ترجمه ترگمان]رنگ های بی روح خیلی بیشتر از اشیای برنز و مسی رنگ ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The weather in June was positively autumnal.
[ترجمه گوگل]هوا در ماه ژوئن مثبت بود
[ترجمه ترگمان]هوا در ماه ژوئن positively بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was gone midnight, cold and autumnal, and they shivered in their denim jackets.
[ترجمه گوگل]نیمه شب گذشته بود، سرد و پاییزی بود و آنها در کت های جین خود می لرزیدند
[ترجمه ترگمان]پاسی از نیمه شب گذشته بود، سرد و پائیزی، و در jackets their می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It had been a warm autumnal day in early October and she, Alex and her father were working in the garden.
[ترجمه گوگل]اوایل اکتبر یک روز گرم پاییزی بود و او، الکس و پدرش در باغ کار می کردند
[ترجمه ترگمان]در اوائل ماه اکتبر یک روز پاییزی گرم بود و او، آل کس و پدرش در باغ کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This was his St Martin's summer, an autumnal madness, nothing that the first cold of winter couldn't wither.
[ترجمه گوگل]این تابستان سنت مارتین او بود، یک جنون پاییزی، چیزی که اولین سرمای زمستان نتواند پژمرده شود
[ترجمه ترگمان]این تابستان سن مارتین بود، یک دیوانگی پائیز، هیچ چیز که سرمای زمستان نمی توانست از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She chooses nature's autumnal palette of russets and ochres rather than the brash brights of before.
[ترجمه گوگل]او پالت پاییزی طبیعت از رنگ‌ها و اُکرها را به جای رنگ‌های درخشان قبلی انتخاب می‌کند
[ترجمه ترگمان]She autumnal nature russets و ochres را به جای the brash قبلی انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An autumnal garden bordered by shrubs . . . a maid, Paula, trimming them.
[ترجمه گوگل]باغی پاییزی که با بوته‌ها محصور شده است یک خدمتکار، پائولا، آنها را اصلاح می کند
[ترجمه ترگمان]یک باغچه گلی که در کنار بوته چیده شده بود، یک خدمتکار بود، پائولا، پائولا، آن ها را اصلاح می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The taste itself is autumnal, earthy, like that of a pecan or walnut.
[ترجمه گوگل]طعم خود پاییزی، خاکی، مانند اسپند یا گردو است
[ترجمه ترگمان]مزه، پاییز، خاکی، خاکی مثل گردو گردو یا گردو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Guide language: No matter autumnal shoe is addition design, for example: The adornment of bowknot, falbala.
[ترجمه گوگل]زبان راهنما: مهم نیست کفش پاییزی طرح اضافه است، به عنوان مثال: زینت پاپیون، فالبالا
[ترجمه ترگمان]زبان راهنمایی: مهم نیست که کفش autumnal طراحی شده باشد، به عنوان مثال: تزیین of، falbala
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Orange red: Orange red makes a person remember autumnal fructification, so this kind of colour has very thick nature flavor, appropriate apply can make the bedroom has a kind of red-blooded feeling.
[ترجمه گوگل]قرمز نارنجی: قرمز نارنجی باعث می‌شود فرد میوه‌دهی پاییزی را به یاد بیاورد، بنابراین این نوع رنگ طعم طبیعت بسیار غلیظی دارد، استفاده مناسب می‌تواند باعث شود اتاق خواب نوعی احساس سرخ‌خونی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نارنجی نارنجی: نارنجی باعث می شود یک فرد fructification autumnal را به یاد بیاورد، بنابراین این نوع رنگ خاصیت طبیعت بسیار ضخیم دارد، درخواست مناسب می تواند باعث شود که اتاق خواب نوعی احساس خون red داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Will take from both a deep autumnal tone.
[ترجمه گوگل]از هر دو لحن عمیق پاییزی می گیرد
[ترجمه ترگمان]ویل از هر دو صدای عمیق پاییزی به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Equinox and Autumnal Equinox before and after the two solar terms, it bore more spectacular.
[ترجمه گوگل]اعتدال و اعتدال پاییزی قبل و بعد از دو ترم شمسی، دیدنی‌تر بود
[ترجمه ترگمان]Equinox و autumnal Equinox قبل و بعد از دو دوره شمسی، جذابیت بیشتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاییزی (صفت)
autumnal

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or suggestive of autumn
something that is autumnal has features that are characteristic of autumn.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : autumn
✅️ صفت ( adjective ) : autumnal
✅️ قید ( adverb ) : autumnally
خریفی
autumnal ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پاییزی
تعریف: ویژگی آن دسته از پدیده‏های مربوط به نمو که در فصل پاییز اتفاق می‏افتد

بپرس