autonomist

/ɔːˈtɒnəmɪst//ɔːˈtɒnəmɪst/

هواخواه خودمختاری، طرفدار استقلال داخلی، طرفدار خودمختاری

انگلیسی به انگلیسی

• supporter or follower of a belief in autonomy

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
خودمختارگرا / طرفدار استقلال / استقلال طلب
در زبان محاوره ای:
خودمختار، ضدمرکز، طرفدار جدایی، استقلال چی، خودگردان طلب
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( سیاسی – توصیفی ) :
فرد یا جنبشی که از خودمختاری سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی دفاع می کنه؛ معمولاً در برابر ساختارهای متمرکز یا دولتی
مثال:
The **autonomists** in the region demanded control over their own laws and education.
خودمختارگراهای منطقه خواستار کنترل قوانین و آموزش خودشون بودن.
2. ( فرهنگی – نمادین ) :
در جنبش های هنری، اجتماعی یا دانشگاهی، نماد مقاومت در برابر سلطه ی مرکزی، دفاع از تنوع، و حق تصمیم گیری محلی یا فردی
مثال:
Her writing reflects an **autonomist** spirit—rejecting imposed norms.
نوشته هاش روحیه ی خودمختارگرایی دارن—در برابر هنجارهای تحمیلی مقاومت می کنن.
3. ( فلسفی – استعاری ) :
در فلسفه ی سیاسی یا اخلاق، اشاره به کسی که بر استقلال فردی، خودآیینی، و آزادی تصمیم گیری تأکید داره—even در برابر فشارهای اجتماعی
مثال:
He’s an **autonomist** at heart—always questions authority.
دروناً یه خودمختارگراست—همیشه اقتدار رو زیر سؤال می بره.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
self - governing – decentralist – independence - seeker – anti - authoritarian – localist