autonomic nervous system

/ˌɒtəˈnɑːmɪkˈnɝːvəsˈsɪstəm//ˌɔːtəˈnɒmɪkˈnɜːvəsˈsɪstəm/

(کالبدشناسی) دستگاه عصبی خودکار (که از دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک تشکیل شده و حرکات غیر ارادی مثل تپش قلب را کنترل می کند)، دستگاه عصبی نباتی سیستم سمپاتیک وپاراسمپاتیک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the part of the nervous system in vertebrates that controls involuntary bodily processes, such as the operation of the heart, stomach, and glands; sympathetic and parasympathetic nervous systems together.

جمله های نمونه

1. The autonomic nervous system disperses and concentrates pigment throughout the body after external influences such as fear or temperature change.
[ترجمه گوگل]سیستم عصبی خودمختار پس از تأثیرات خارجی مانند ترس یا تغییر دما، رنگدانه ها را در سراسر بدن پراکنده و متمرکز می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی خود مختار، در سراسر بدن بعد از تاثیرات خارجی مثل ترس یا تغییر دما، در سراسر بدن ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Paraganglioma is a rare neoplasm, originating from the autonomic nervous system, usually occurs in the head and neck.
[ترجمه گوگل]پاراگانگلیوما یک نئوپلاسم نادر است که از سیستم عصبی خودمختار منشأ می گیرد و معمولاً در سر و گردن ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Paraganglioma یک neoplasm نادر است که از سیستم عصبی خود مختار نشات می گیرد و معمولا در سر و گردن اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The autonomic nervous system is also called the visceral, vegetative, or involuntary nervous system.
[ترجمه گوگل]به سیستم عصبی خودمختار، سیستم عصبی احشایی، رویشی یا غیر ارادی نیز گفته می شود
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی خود مختار نیز سیستم عصبی احشایی، نباتی، یا غیر ارادی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hypothalamus and maintain good physical constancy, control autonomic nervous system and other related emotions.
[ترجمه گوگل]هیپوتالاموس و حفظ ثبات فیزیکی خوب، کنترل سیستم عصبی خودمختار و سایر احساسات مرتبط
[ترجمه ترگمان]پایداری فیزیکی و پایداری فیزیکی خوب، کنترل سیستم عصبی خود مختار و دیگر احساسات مرتبط را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To investigate the effect of the autonomic nervous system on the transmural dispersion of ventricular repolarization(TDR) under acute myocardial ischemia in intact canine.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر سیستم عصبی خودمختار بر پراکندگی بین دیواره رپلاریزاسیون بطنی (TDR) تحت ایسکمی حاد میوکارد در سگ دست نخورده
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر سیستم عصبی خود مختار در پراکندگی transmural of ventricular (TDR)تحت ایسکمی قلبی حاد در سگ سالم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The autonomic nervous system should cause the deep breath without one's awareness.
[ترجمه گوگل]سیستم عصبی خودمختار باید بدون آگاهی فرد باعث تنفس عمیق شود
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی خود مختار باید باعث نفس عمیق بدون آگاهی فرد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Autonomic nervous system, dominated by the human central nervous system, also subject to human emotion.
[ترجمه گوگل]سیستم عصبی خودمختار، تحت سلطه سیستم عصبی مرکزی انسان، نیز در معرض احساسات انسان است
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی مرکزی، تحت سلطه سیستم عصبی مرکزی انسانی، نیز در معرض احساسات انسانی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The autonomic nervous system does regulate the erythropoietic response to hypoxic hypoxia via the splanchnic nerves.
[ترجمه گوگل]سیستم عصبی خودمختار پاسخ اریتروپوئیتیک به هیپوکسی هیپوکسیک را از طریق اعصاب splanchnic تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی خود مختار واکنش erythropoietic به hypoxic hypoxia را از طریق اعصاب splanchnic تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stimulation of the autonomic nervous system can occur owing to hypoxia or hypercarbia from depressed ventilation.
[ترجمه گوگل]تحریک سیستم عصبی خودمختار می تواند به دلیل هیپوکسی یا هیپرکاربیا ناشی از تهویه افسرده رخ دهد
[ترجمه ترگمان]ترس از سیستم عصبی خود مختار می تواند به خاطر hypoxia و یا hypercarbia ناشی از تهویه افسرده رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The function of autonomic nervous system and their chemistry transmission.
[ترجمه گوگل]عملکرد سیستم عصبی خودمختار و انتقال شیمیایی آنها
[ترجمه ترگمان]وظیفه سیستم عصبی خود مختار و انتقال شیمی آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It operates through the agencies of the different control systems such as the autonomic nervous system, hormonal system, immune system etc.
[ترجمه گوگل]از طریق آژانس های سیستم های کنترل مختلف مانند سیستم عصبی خودمختار، سیستم هورمونی، سیستم ایمنی و غیره عمل می کند
[ترجمه ترگمان]آن از طریق ادارات سیستم های کنترل مختلف مانند سیستم عصبی خود مختار، سیستم هورمونی، سیستم ایمنی و غیره کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. None of the patients had evidence of a central nervous system or an autonomic nervous system disorder.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از بیماران شواهدی از سیستم عصبی مرکزی یا اختلال سیستم عصبی خودمختار نداشتند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از بیماران مدرک سیستم عصبی مرکزی یا اختلال سیستم عصبی خود مختار را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Like digestion, heart rate, respiration, or perspiration, sleep is an involuntary function of the autonomic nervous system.
[ترجمه گوگل]خواب مانند هضم، ضربان قلب، تنفس یا تعریق، عملکرد غیرارادی سیستم عصبی خودمختار است
[ترجمه ترگمان]مانند هضم، ضربان قلب، تنفس، یا عرق، خواب یک تابع غیر ارادی از سیستم عصبی خود مختار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• part of the nervous system which controls involuntary bodily functions

پیشنهاد کاربران

سیستم عصبی خودمختار.
توضیح: بخشی از سیستم عصبی که عملکردهای غیرارادی بدن مانند ضربان قلب، تنفس و هضم غذا را کنترل می کند.
دستگاه عصبی خودمختار.
دستگاه اعصاب خودمختار، سامانه کنترلی است که عمدتاً به صورت غیرارادی عمل کرده و اعمال بدن را چون میزان تپش قلب، گوارش، سرعت تنفس، مردمک چشم، ادرار و برانگیختگی جنسی را نیز تنظیم می کند.
مترادف:
visceral nervous system
vegetative nervous system
autonomic nervous system ( n ) ( ɔt̮ənɑmɪk ˈnərvəs ˌsɪstəm ) =the part of your nervous system that controls processes that are unconscious, for example your heart beating
autonomic nervous system
دوستانف هر کلمه ای هاله ای از معنای ضمنی به دور خودش دارد و این به خاطر سابقه کاربردی آن کلمه است. خودمختار اصطلاحی است در جغرافیای سیاسی مانند اقلیم کردستان که خودمختار است. ما نمی توانیم به این راحتی کلمه ای را از حوزه سیاست یا جامعه شناسی وارد حوزه فیزیولوژی کنیم. /
...
[مشاهده متن کامل]

معادل مرسوم آن سیستم عصبی خودکار یا سیستم عصبی غیرارادی است

autonomic nervous system ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: دستگاه عصبی خودفرمان
تعریف: دستگاه عصبی غیرارادی که از دو دستگاه پادهم‏حس و هم‏حس تشکیل می‏شود
سامانۀ عصبی خودمختار

بپرس