automatize


معنی: خود کار کردن، کسی را بی اراده الت دست کردن
معانی دیگر: مجهز به دستگاه های خودکار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: automatizes, automatizing, automatized
• : تعریف: to cause to be done automatically.

- The farmer automatized the picking of fruit.
[ترجمه گوگل] کشاورز چیدن میوه را خودکار کرد
[ترجمه ترگمان] کشاورز از چیدن میوه امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خودکار کردن (فعل)
automate, automatize

کسی را بی اراده الت دست کردن (فعل)
automatize

انگلیسی به انگلیسی

• make automatic, mechanize, motorize (also automatise)

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: خودکاریز

⚫ نگارش به خط لاتین: Xodkāriz

⚫ آمیخته از: خودکار ( automate ) و �‍یز� ( ize )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

✅اوتومات سازی ( خود به خود سازی )
✅خودکارسازی
خودکارسازی

بپرس